متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

تمرین نویسندگی تمرین نویسندگی کاربران (دوره‌ی دوم) | انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع YEGANEH SALIMI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 36
  • بازدیدها 2,070
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #31
نام رمان: گلبرف
_____________________________________
ژانر: درام
_____________________________________
خلاصه کلی بگم که لو میره آخه/=
قسمتی از زندگی یک مرد دیوانه بیان میشه
_____________________________________
آرام سؤال پرسید. آرام است. گرمی فنجان قهوه‌اش به او عجیب آرامش می‌داد. تلخی خاطره‌ای که از دیدن قهوه گذشت، مرا آرام‌تر کرد. [از صدای بلند می‌ترسید!]. آرام دستش را بر بدنه‌ی فنجان گرد سفید رنگ کشید. دستش را بالا آورد و لبه‌ی رنگ گرفته‌ی آن را با دست پاک کرد. با سری افتاده مشغول حرف زدن بود و من هیچ نمی‌شنیدم و هیچ نمی‌فهمیدم از حرف‌هایش. این اتاق مهربان بود. این یک اتاق خاکستری بود که من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #32
نام: نولا

ژانر: فانتزی، تخیلی

خلاصه: سال ها قبل جادو نصف مردم را از بین برد و سپس محو شد، سال ها گذشته و مردم هنوز جادو را شوم میدانند.


رنگِ صدای گریه‌ی مادرش را از پشت دیوار می‌توانست ببیند، رنگ آبی تیره‌اش می‌لرزید و در تمام راهرو پخش شده بود. اما صدای پدرش تیره‌ترین صدایی بود که در طول عمرش دیده بود، سیاه و فاسد. صدایش وزن داشت، رنگ مشکی‌اش کف راهرو پخش شده بود و به کندی اطراف را فرا می‌گرفت. می‌توانست از سوراخ کوچک قفل همه
چیز را ببیند، هرچند به سختی می‌توانست هیکل لرزان و کوچک مادرش را از میان انبوه رنگ‌ها تشخیص بدهد. رنگ بنفش استرس خدمتکاری که از پشت در فالگوش ایستاده بود، یا رنگ صورتیِ زوجی که فارغ از همه با هم صحبت میکردند.
حواسش را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #33
خلاصه:‌
ما گناه را نمی‌بینیم، مگر آن‌که زنی مرتکب آن شود.
"غاده السمان"
همگی چشم‌هایشان را می‌بندند و بی‌محابا از خدای بالا سَرشان، داوری می‌کنند. انگُشت افتراء* به سوی دخترک عفیف* داستان رها می‌کنند و او را متّهم می‌نامند و چه دشوار است زمانی که پدر، به فرزندی که از گوشت و پوست و خون خودش پا به این جهان قیرگون گذاشته است بهتان بی‌آبرویی می‌زند. هنگامی که پدر این‌گونه می‌اندیشد، چه چشم‌داشتی از مردم است؟
بی‌نوا دخترک قصّه، که این‌گونه مخاطب فریه‌های* دیگران می‌شود! گویی سرنوشت، خواب‌های نُوینی را برایش برگزیده است که زندگانی اطرافیانش هم نیز، دَست‌خوش تحولی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #34
عنوان: کاری ز دست برخواهد آمد؛ پس خداحافظ!
نویسنده: پانیذ کریمی
ژانر: #تراژدی #اجتماعی
خلاصه:
ناخدایی که پس از یک شب طوفانی، چندقدم مانده به نابودی خود و بقیه افراد درون کشتی‌اش از خواب برمی‌خیزد. هنگامی که در اعماق حس استیصال خود مستغرق می‌گردد و می‌داند که کاری از دست برنمی‌آمد و برنخواهد آمد، با فریاد کلمه خداحافظ برای آخرین‌بار وهم ناگزیر مرگ را می‌چشد.

امواج متلاطم دریا وحشیانه خود را به دیواره چوبی کشتی می‌کوباندند. قطرات درشت باران که بی‌شباهت به تگرگ نبودند بر سر و روی خیس افرادی که در کشتی از طرفی به طرف دیگر می‌دویدند، می‌بارید. آسمان تیره شب از هر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #35
نام اثر: اسطورة خورشيد و ماه
ژانر: عاشقانه، تخيلي، فانتزي
خلاصه:
قصه ي خورشيدي است كه با تمام نيرو و قواي خويش، تلاش ميكند تا شايد يا رب نگاهي به خويش اندازد و اجازه دهد معشوقش را ببيند؛ معشوقي به نام ماه، ماهي كه سالي يكبار عاشق خود را در آغوش ميگيرد.!

حال بايد نگريست كه خورشيد در ره عــشــق چه رنج و دردهايي را متحمل مي-شود و همواره صبوري ميكند.

اسطورة به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Rahel.

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #36
«به‌ نام‌ خدا»
نام اثر:
گلبول‌ یخ‌
ژانر:
جنایی‌، معمایی‌
خلاصه:
نتیجه‌ی جستجو در یخ‌ها، یافتن جسدی بود که یخ او را از زمان‌های دورتر برای کنون‌ به ارمغان آورده‌ بود‌، برای آن که دنیا از راز یک‌ قاتل زنجیره‌ای آگاه شود.
***
-چیزی شده الکس؟ مثلا امروز روز مرخصی منه!
ماری این جملات را هنگام‌ ورود به اتاق به کار برد در حالی که از پوشیدن چکمه‌های قهوه‌ای‌ پشیمان‌ شده بود. الکس بی‌توجه به غر‌های ماری، عادت همیشگی او، نگاه‌ آبیش را از در گرفت و با سرزنش به ماری دوخت.
- ماری به تو گفته بودم که عصبانیتت رو سر در بیچاره خالی نکن!
الکس حق داشت؛ ماری هر وقت پرونده‌ی جدیدی روی کار می‌آمد، این رفتار یعنی در را محکم و بی توجه به‌ سر و صداییش‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,796
پسندها
9,337
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #37
به نام او
نام : تموج

خلاصه : وحید مرد جوانی ست که زندگی آرام و بی دغدغه اش با ورود مهمان هایی ناخوانده به دریایی متلاطم تبدیل میشود و او به دنبال راهی برای بازگرداندن آرامش به زندگی اش به هر راهی متوسل میشود جز ، نامردی.

ژانر : #اجتماعی

دمپایی های پلاستیکی زهوار در رفته را روی کاشی های شکسته و لق میکشید و سلانه سلانه طول حیاط نه چندان بزرگ را برای رسیدن به در طی میکرد. دستی به گردن دردناکش کشید و زیر لب غر زد.
-آخه تو این گرما کدوم سگی بیرو میاد؟
صدای ناهنجار در فلزی بلند شد و اخم های پسر را بیش از پیش در هم فرو برد. با باز شدن در ، چشمانش ، قفل چشمانی قهوه ای رنگ شد. با حیرت زمزمه کرد:
-سگ نیست آهوئه آهو!
دختر نگاهش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEGANEH SALIMI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] paaa
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا