نمایشنامه نمایشنامه باغ آلبالو | آنتوان چخوف

  • نویسنده موضوع FakhTeh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 207
  • کاربران تگ شده هیچ

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,808
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا
کتاب باغ آلبالو اثری از آنتوان چخوف، نمایشنامه‌ای به ظاهر ساده اما به شدت عمیق است. پر از انسان‌های عادی. به دور از هر نوع قهرمان و یا اتفاق دور از ذهن. ما تنها شاهد زندگی افرادی هستیم که منفعلانه تسلیم سرنوشتِ خویش‌اند و نای مبارزه علیه آنچه که نمی‌خواهند را ندارند.
در پشت جلد کتاب آمده است:​
نمایشنامه باغ آلبالو آخرین اثر چخوف است که در سال ۱۹۰۳ نوشته شده و در ژانویه ۱۹۰۴ برای اولین بار در تئاتر هنر مسکو روی صحنه آمده است… اشخاص نمایش همان آدم‌هایی هستند که در زندگی روزمره به آنها برمی‌خوریم. هیچ کدام نقش برجسته‌ای ندارند، نه مبارزه می‌کنند، نه شکست می‌خورند، نه حتی از خود دفاع می‌کنند و نه به حل مشکلاتی که در برابرشان قرار دارد می‌پردازند...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FakhTeh

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,808
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #2

کتاب باغ آلبالو​

در این نمایشنامه، وضعیت خانواده خانم رانوسکی رو به ورشکستگی و افول است. حال آن‌ها از دار دنیا تنها یک باغ آلبالوی خاطره‌انگیز دارند که باید در این راه به حراج گذاشته شود. فروش این باغ، پشت سر گذاشتن و فراموشی خاطرات گذشته است.
مالک باغ، رانوسکی، با وجود دلبستگی شدیدی که به باغ دارد هیچ نوع مقاومتی در برابر فروش باغ نشان نمی‌دهد، بلکه تنها از عاجز بودنش در مقابل فراموش کردن خاطرات گذشته رنج می‌برد. او نمی‌تواند با گذشته خاطرات خود وداع بگوید و این بزرگ‌ترین رنج اوست.
صحبت از عجز و ناتوانی است که نقطه اشتراک تمام کاراکترهای داستان است. انگار که همه نیرو اراده خود را بکلی از کف داده‌اند. اگر دقت کنیم می‌بینیم که همه به نوعی عاجزند، هرکسی در مقابل چیزی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FakhTeh

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,808
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #3
%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%A7%D8%BA-%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%88.jpg

جملاتی از متن کتاب باغ آلبالو​

اگر برای بعضی دردها درمانهای متعدد و زیاد تجویز کنند این علامت آن است که درد بی‌درمان است. من فکرها می‌کنم. مغز خودم را داغان می‌کنم، هزار تدبیر به خاطرم می‌رسد، واقعا هزارها! اما اساسا معنی همه اینها آن است که یک راه حل هم به خاطرم نمی‌رسد. (کتاب باغ آلبالو – صفحه ۳۸)
اگر حرف نزنید و سکوت کنید، خودتان هم راحت‌تر و خوشحال‌تر خواهید بود. (کتاب باغ آلبالو – صفحه ۴۰)
گاهی دلم می‌خواهد سیر حرف بزنم. اما کسی را ندارم که باهاش درددل کنم، هیچ کس را ندارم. (کتاب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FakhTeh

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا