فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 5/6/23 #101 m.sina گفت در کویری سوت و کور در میان مردمی با این مصیبت ها صبور صحبت از مرگ محبت مرگ عشق گفتگو از مرگ انسانیت است کلیک کنید تا باز شود... تا در آن دوست نباشد، همه درها بستهست… امضا : فلورا.
m.sina گفت در کویری سوت و کور در میان مردمی با این مصیبت ها صبور صحبت از مرگ محبت مرگ عشق گفتگو از مرگ انسانیت است کلیک کنید تا باز شود... تا در آن دوست نباشد، همه درها بستهست…
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/6/23 #102 فلورا. گفت تا در آن دوست نباشد، همه درها بستهست… کلیک کنید تا باز شود... تا در آغوش تو راهی داشتم چون ش*ر..اب کهنه شعرم تازه بود در پناهت برگ وبار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید. امضا : m.sina
فلورا. گفت تا در آن دوست نباشد، همه درها بستهست… کلیک کنید تا باز شود... تا در آغوش تو راهی داشتم چون ش*ر..اب کهنه شعرم تازه بود در پناهت برگ وبار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 5/6/23 #103 m.sina گفت تا در آغوش تو راهی داشتم چون ش*ر..اب کهنه شعرم تازه بود در پناهت برگ وبار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها کلیک کنید تا باز شود... آنکس که درد عشق بداند اشکی بر این سخن بفشاند: این سان که ذرههای دل بیقرار من سر در کمند عشق تو جان در هوای توست امضا : فلورا.
m.sina گفت تا در آغوش تو راهی داشتم چون ش*ر..اب کهنه شعرم تازه بود در پناهت برگ وبار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها کلیک کنید تا باز شود... آنکس که درد عشق بداند اشکی بر این سخن بفشاند: این سان که ذرههای دل بیقرار من سر در کمند عشق تو جان در هوای توست
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/6/23 #104 فلورا. گفت آنکس که درد عشق بداند اشکی بر این سخن بفشاند: این سان که ذرههای دل بیقرار من سر در کمند عشق تو جان در هوای توست کلیک کنید تا باز شود... توکجایی تا بگیری داد من گر سکوت خویش را میداشتم زندگی پر بود از فریاد من امضا : m.sina
فلورا. گفت آنکس که درد عشق بداند اشکی بر این سخن بفشاند: این سان که ذرههای دل بیقرار من سر در کمند عشق تو جان در هوای توست کلیک کنید تا باز شود... توکجایی تا بگیری داد من گر سکوت خویش را میداشتم زندگی پر بود از فریاد من
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 5/6/23 #105 m.sina گفت توکجایی تا بگیری داد من گر سکوت خویش را میداشتم زندگی پر بود از فریاد من کلیک کنید تا باز شود... نرسد دست تمنا چون به دامان شما می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما امضا : فلورا.
m.sina گفت توکجایی تا بگیری داد من گر سکوت خویش را میداشتم زندگی پر بود از فریاد من کلیک کنید تا باز شود... نرسد دست تمنا چون به دامان شما می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/6/23 #106 فلورا. گفت نرسد دست تمنا چون به دامان شما می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما کلیک کنید تا باز شود... اي همه مردم ، در اين جهان به چه کاريد عمر گرانمايه را چگونه گذاريد هرچه به عالم بود اگر بهکف آريد هيچ نداريد اگر که عشق نداريد امضا : m.sina
فلورا. گفت نرسد دست تمنا چون به دامان شما می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما کلیک کنید تا باز شود... اي همه مردم ، در اين جهان به چه کاريد عمر گرانمايه را چگونه گذاريد هرچه به عالم بود اگر بهکف آريد هيچ نداريد اگر که عشق نداريد
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 14/6/23 #107 m.sina گفت اي همه مردم ، در اين جهان به چه کاريد عمر گرانمايه را چگونه گذاريد هرچه به عالم بود اگر بهکف آريد هيچ نداريد اگر که عشق نداريد کلیک کنید تا باز شود... یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم نگسستم ، نرمیدم رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم امضا : فلورا.
m.sina گفت اي همه مردم ، در اين جهان به چه کاريد عمر گرانمايه را چگونه گذاريد هرچه به عالم بود اگر بهکف آريد هيچ نداريد اگر که عشق نداريد کلیک کنید تا باز شود... یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم نگسستم ، نرمیدم رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 29/6/23 #108 فلورا. گفت یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم نگسستم ، نرمیدم رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم کلیک کنید تا باز شود... ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم ماکشته آن مه رخ خورشید کلاهیم ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم امضا : m.sina
فلورا. گفت یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم نگسستم ، نرمیدم رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم کلیک کنید تا باز شود... ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم ماکشته آن مه رخ خورشید کلاهیم ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 1/7/23 #109 m.sina گفت ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم ماکشته آن مه رخ خورشید کلاهیم ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم کلیک کنید تا باز شود... من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید سرود فتح می خوانم و می دانم تو روزی باز خواهی گشت” امضا : فلورا.
m.sina گفت ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم ماکشته آن مه رخ خورشید کلاهیم ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم کلیک کنید تا باز شود... من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید سرود فتح می خوانم و می دانم تو روزی باز خواهی گشت”
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/8/23 #110 فلورا. گفت من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید سرود فتح می خوانم و می دانم تو روزی باز خواهی گشت” کلیک کنید تا باز شود... تو پنداری که دارد خاطری از هر چه غم آزاد اما من به چشم خويش می بينم به آن تندی که آتش می دواند شعله در نيزار به آن تلخی که مي سوزد تن ايينه در زنگار دارد از درون خويش می پوسد امضا : m.sina
فلورا. گفت من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید سرود فتح می خوانم و می دانم تو روزی باز خواهی گشت” کلیک کنید تا باز شود... تو پنداری که دارد خاطری از هر چه غم آزاد اما من به چشم خويش می بينم به آن تندی که آتش می دواند شعله در نيزار به آن تلخی که مي سوزد تن ايينه در زنگار دارد از درون خويش می پوسد