از وجودم قدری نام و نشان هست که هست
ورنه از ضعف در آنجا اثری نیست که نیست
از وجودِ من همین قدر نام و نشان مانده که وجودی داشتم. یعنی نام و نشانی که بر بودنِ وجودم دلالت میکند. خلاصه فقط اثری از وجودم باقی مانده که آن نشانه وجودِ من است. وگرنه ضعفی نیست که در آن نباشد. یعنی از وجودم همان یک اسم باقی مانده است، امّا هر ضعفی که تصور میرود در آن هست.