داستان کوتاه چشم چپ

  • نویسنده موضوع Gone
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 120
  • کاربران تگ شده هیچ

Gone

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
16/7/21
ارسالی‌ها
1,289
پسندها
5,784
امتیازها
24,673
مدال‌ها
22
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
دهقان پیر، با ناله می گفت: ارباب! با وجود این همه بدبختی، نمی دانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را«چپ» آفریده است؟
دخترم همه چیز را دوتا می بیند.

ارباب پرخاش کرد که: بدبخت! چهل سال است نان مرا زهرمار می کنی! مگر کور هستی، نمی بینی که چشم دختر من هم «چپ» است؟
دهقان گفت: چرا ارباب می بینم. اما چیزی که هست، دختر شما همه این خوشبختی ها را «دوتا» می بیند ولی دختر من، این همه بدبختی را.
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا