همگانی کافه ادبیات| انجمن یک رمان

[Haniie]

گوش میدهم به هیاهوی دهان ها و هیچ نمیشنوم، کجاست صدای تو؟
دلتنگ خویشم، در صدایِ تو..



M Miladsamani

​

 

[ADLAYD]

پریشان حالی‌ام دست من نیست اگر کمی گریه‌هایم در خاطرات میانمان در گذشته گیر افتاده است.‌
تو چه میدانستی از احساس و روح من
که حال اینگونه شرمنده می‌خندی و
درون من را پر از انزجار می‌کنی؟!
از منِ غمگین گشته دور باش،‌ رفیقِ قدیمی!
بگذار خاطراتت در همان حوالی گذشته بماند.‌


تقدیم به یک انسان نقابدار!

 

[ستین؛]

ضجه‌هایت را خفه کن و مروارید‌های جاری شده از چشمانت را درون خفا بریز!
روزگار لبریز از تشنه‌هایی‌ست که با اشک‌های تو سیراب می‌شوند!
@من

 

[Friba~]

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟

...

 

[ADLAYD]

من،‌‌‌ کمی درد دارد و دلتنگ من گذشته‌ای است که خیلی وقت است دلش برایش تنگ مانند یک قفس شده است.‌‌
غمگین‌تر از هر کسی روی زمین،‌ قلبم از نبودن خود واقعی‌ام می‌گیرد و من چه غمگینانه بر سر مزار احساساتم اشک می‌ریزم.

تقدیم به منِ گذشته

 

[کاظمی]

همیشه هم نمیشود "خوب" بود ...
همیشه هم نمیتوان چشم ها را به روی نامردیِ آدم ها بست و چیزی ندید ...
اتفاقا باید بدانند که تو دیدی و فهمیدی که نگفتن‌ات را نگذارند پای حماقت ...
نمیشود همیشه خود را به کوچه ی علی چپ بزنی و تظاهر کنی که چیزی نشنیده ای ...
اتفاقا باید بفهمند که شنیدی ، ولی برای حفظِ حرمت ها کوتاه آمدی...
"انسان" ها گاهی باید بفهمند که تو هم صبر و تحمل داری!!
که تو هم تاب و توان داری...
باید بدانند که تو هم قلبی داری که
با بی مهری و نامردی میشکند،
بدانند که همیشه نمیتوانند
بزنند و بشکنند و فرار کنند ...
این روزها باید گاهی هم "بد" باشی!
زیادی که "خوب" باشی
زیادی که "مهربان" باشی ، دیده نمیشوی ...
کسی تو را جدی نمیگیرد.!
پس گاهی ، نه همیشه ، "بد" باش..
"بد" باش تا "خوب" بودنت...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[کاظمی]

حق بدهیم ! یک وقت هایی آدم ها حوصله ی خودشان را هم ندارند ... نباید توقعی داشت ، وگرنه دیوارِ حرمت ها فرو می ریزد ... کاری به کارِ بی حوصلگیِ آدم ها نداشته باشیم ، بابتِ حالِ بدشان توضیح نخواهیم ... هر آدمی حق دارد گاهی از قوی بودن انصراف دهد ، خلوتی بی واسطه بخواهد ، جایی که خبری از هیاهویِ هیچ بشری نباشد ، جایی که در سکوت و تنهایی بنشیند و خودش را پیدا کند ! صبرِ آدم ها که لبریز شد ؛ نسبت به همه چیز ، بی حس می شوند ، دنبالِ غارِ ساکتِ تنهاییِشان می گردند ... آدم است دیگر ! یک وقت هایی کم می آورد ... کم آوردنِ آدم ها را جدی بگیریم ، درک کنیم ، دورتر بایستیم ، گاهی همین به حالِ خود رها کردن ؛ همین سکوت و حق دادن ؛ بهترین حالتِ دوست داشتن است

 

[HAKIMEH.MZ]

وقتی یکی تصادف میکنه، سرما میخوره یا هر بلایی سرش میاد که باعث افقی شدنش میشه، همه میرن عیادت، گل می‌برن، مدام حالشو می‌پرسن و خلاصه دورشو شلوغ میکنن که حواسش از حالش پرت بشه.
متاسفانه وقتی یکی حال دلش بده، وقتی یکی حال روحیش خوب نیست، کسی عیادتش نمیره.
کسی نگرانش نمیشه.
اصلا کسی نمیبینه!
چون بنظر خیلی سالمه و خود این درده!

L Lili.Da

 

[HAKIMEH.MZ]

واسه ناامید نشدنت،ادامه دادنت،تلاش کردنت، به موقع رفتنت،‌ صبوری کردنت، لبخند زدنت، گریه کردنت،واسه روزای که حقت رو از زندگی نگرفتی و نتونستی بگیری ولی خیلیا جلوی تو به حقشون رسیدن و از غصه دق نکردی و قوی تر ادامه دادی، مرسی!

F FATMAGOL

 

[HAKIMEH.MZ]

برایت ده دقیقه راه رفتن روی جدول خیابان تجویز می‌کنم، تا بفهمی عاقل بودن چیز خوبیست، اما دیوانگی قشنگ‌تر است.

-نیما یوشیج

Farnaz.zar