متون و دلنوشته‌ها چرتــ‌نویــس‌هـای دلم...!

[SETAREH LOTFI]

همیشه دلم می‌خواست بدون قانون بنویسم...
نگران این نباشم که این قاعده رو رعایت کردم، اینو نکردم و خلاصه... .
و همین باعث شد این تاپیک رو بزنم... حرف‌های دلم رو بنویسم...(:
#ستاره_لطفی
​

 

[SETAREH LOTFI]

خواب دیدم من هستم اونم هست؛ دیگه نور علی نور!
هوا بارونی بود و هرکدوممون یه کاپشن پوشیده بودیم. با خنده رفتیم تو خونه و من کف زمین نشستم، کف دست‌هاشو به موهای خیسش کشید و به طرفم برگشت و گفت «وایسا برم خوراکی‌ها رو از ماشین بیارمو بیام.» سرم رو با شوق تکون دادم. همون لحظه آسمون غرید و فضا تاریک‌تر شد. منم بلند شدم و بخاری رو روشن کردم. حالا فضا گرم‌تر شد. با ذوق بچگونه روی پارکت‌های خونه قالی پهن کردم و دوتا بالشت روبه‌روی بخاری کوچیک گذاشتم. یه آهنگ از گوشیم گذاشتم و منتظر شدم بیاد. چشم به در بودم که نیومدی، ساعت‌ها گذشت و من بیشتر بغض میکردم. ای خدا، تو کجا بودی؟!
نمی‌دونستی من منتظرم که بیای و باهم خوراکی بخوریم جلوی بخاری؟...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.