مطالب جالب ایست قلبی|ترسناک

[MOHANDES]

[49_نشسته بودیم سر میز شام که یهو برادرزاده‌م دست از غذا خوردن کشید و با یه قیافه خیلی جدی مستقیم زل زد تو چشمام‌هام و گفت "من پیدات می‌کنم. من پیدات می‌کنم. من پیدات می‌کنم!" ما سعی کردیم بخندیم اما همچنان ادامه می‌داد!]

Dark Death​

 

[MOHANDES]

[50_من مدام توی آبنه می بینم که زنی همه اعضای خانواده من رو به قتل میرسونه...
هر وقت توی آینه نگاه میکنم چیزای عجیبی میبینم...
او به چشمان ترسناک مرده به من نگاه می کند و با دست خود حالت شست را به سمت پایین می گیرد...
سپس انگشت شست خود را به آرامی آن را روی گردنم می کشند و لبخندی تهدیدآمیز می زنند...
او مرا می ترساند‌ و من واقعا ازش میترسم اما نمیتونم این موضوع رو به خانوادم بگم...
من فقط می خواهم از این باری که باید تحمل کنم رها شم...
نمی خواهم ببینم که زنی که توی آینه میبینم کسایی را که دوستش دارم رو از بین میبره برای همین خودم باید زودتر...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[MOHANDES]

[51_بعد از یک هفته که بدون غذا موندم بالاخره آدم ربایی که منو دزدیده بود قول داد که موقع طلوع بعدی خورشید به من غذا میدهد...
بعد از مدتی متوجه شدم که ما در قطب جنوب هستیم و خورشید تازه داره غروب می کنه... .]

Dark night​

 

[MOHANDES]

[52_این خانه دور افتاده ساخته شده بر روی تپه‌ای در نیوسات ویلز است که در سال 1884 توسط کشاورزی به نام کریستوفر کراولی ساخته شده است.
پس از مرگ او در سال 1920، همسرش الیزابت، یک فرد منزوی و گوشه گیر شد که فقط کتاب مقدس می‌خواند و تنها دو بار قبل از مرگش از خانه بیرون رفت. تصور می‌شود که شبح او در اتاق به راه می‌افتد و افراد بازدید کننده از خانه به هنگام مشاهده وی در حالی که صلیب نقره‌ای را در دست گرفته است، احساس سرما و یخ زدگی می کنند . او تنها یکی از گروه ارواح مردگان در آن خانه است، از جمله این ارواح : خدمتکاری زن که روزی از بالکن افتاد و...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[MOHANDES]

[53_برادرکوچیکم هرشب موقع خواب میگه"پنجره رو یادت نره ببندی، آخه پیرزن همسایه هر روز غروب میاد پشت‌پنجره منو نگاه می‌کنه!" این درحالیه که همسایه‌مون یه خانوم پیر بود و قبل از به‌دنیا اومدن برادرم فوت کرده و خونشون خالیه!]

Dark night ​

 

[MOHANDES]

[54_بازصدای تق‌تق از سقف بلند شد و سعی کردم وانمود کنم که چیزی نمی‌شنوم. اما وقتی کمی دقت کردم متوجه شدم صدا از مبل کناریمه و همون لحظه با برگشتن سرم به سمت مبل‌تکی صدای خنده‌ای از پشت‌سرم بلند شد.]

 

[MOHANDES]

[55_کوچک ترین قاتل بریتانیایی 11 سال داره!
وقتی انگیزه ی اونو از قتل پرسیدند میگفت: پدرم هرشب به خوابم میاد و از من میخواد که چندتا دوست جدید پیشش بفرستم چون اون تو جهنم خیلی تنهاست!
وقتی ازش میپرسن که پدرش کیه در جواب میگه:"پدر من شیطانه دلت میخواد با اون ملاقات کنی؟!
• نکته ی قابل توجه اینه که در دست نوشته های این بچه اومده که ترسی از مرگ نداره چون با یک روح و جسم جدید دوباره به زمین برمیگرده!]

Dark night​

 

[MOHANDES]

[56_جن آل دارای سم است و می تواند خود را بشکل هرکس در آورد ولی نمی تواند شکل پاهای خود را عوض کند و از روی آن شناخته می شود. او دشمن انسان است و در تنهایی ممکن است انسان را موجب ضرب و شتم قرار دهد و موجب غش و بیهوشی فرد شود. او دشمن زنان زائوست و در ۴۰ روز اول زایمان تلاش می کند که دل و جگر او را بر داشته و اگر بتواند آنرا با خود از جوی آب عبوردهد مرگ زائو قطعی است زیرا دیگر نمی توان دل و جگر او را برگرداند و سر جای خود قرار داد. آل از چاقو و بیل می ترسد.]

Dark night​

 

[MOHANDES]

[57_همیشه می‌گفت قلبم متعلق به توعه، پس چرا وقتی اون رو از سینه‌اش دراوردم اونقدر ناراحت و ترسیه به‌نظر می‌رسید؟]

Dark night ​

 

[MOHANDES]

[58_همسرم دست برنمیداره. سه روزه پسرمون گم شده و دست به دامن تمام پلیس ها و کلانتری ها شده.
عکسش رو همه جا پخش کرده و سه روز و سه شبه که نخوابیده. دائم بهش میگم که فایده نداره و اون برای همیشه مارو ترک کرده ولی قبول نمیکنه و همچنان یک لحظه اروم و قرار نداره.
تا اینکه روز چهارم با گریه و بغض و ناراحتی قبول کرد که قبول کنه پسرمون برای همیشه گم شده.
اما روز پنجم در خانه رو زدن و من رفتم دم در و دیدم دو مامور پلیس با صورت خندان و خوشحال روبروم ایستادن و پسرمون هم روبروی اوناس و با صورت سفید و چشای خمار و نیمه بسته بهم زل زده و هیچی نمیگه.
مامور گفت که پسرتون رو توی جنگل وقتی داشت دنبال خونه میگشت پیدا...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.