- تاریخ ثبتنام
- 22/7/20
- ارسالیها
- 1,571
- پسندها
- 19,273
- امتیازها
- 43,073
- مدالها
- 31
سطح
24
- نویسنده موضوع
- #11
نامه_نهم
شکوفه گیلاس من
پاییز عاشقان گذشت و تو نیامدی
زمستان در حال گذر است و تو نمیایی؟
کجای این بازی پر خبط و خطای روزگار گم گشتهای که به آغوشم باز نمیگردی؟!
تو بگو کجا ماندهای تا به سراغت بیایم؟
همان داستان از تو به یک اشاره و از من به سر دیدون!
تو بخواه من جان که نه، تمام وجودم را فدایت میکنم.
گل محبوبه شبهایم!
باران پاییزیام
صبر به انتها رسید و موی سر سپید گشت!
نگو که باید در فراقت جان به دَر برم؟!
که اگر اینگونه شود؛ زندگانی بیارزشترین دارایی من است! من دلم میخواهد پیمانه عمرم با عشق تو پُر شود. این عمر لعنتی اگر کنار تو نگذرد به چه کارم اید؟!
آنقدر تو هستی که گاهی یادم میرود من نیز ماهیتی جداگانه دارم! من نیز هستم!
شکوفه گیلاس من
پاییز عاشقان گذشت و تو نیامدی
زمستان در حال گذر است و تو نمیایی؟
کجای این بازی پر خبط و خطای روزگار گم گشتهای که به آغوشم باز نمیگردی؟!
تو بگو کجا ماندهای تا به سراغت بیایم؟
همان داستان از تو به یک اشاره و از من به سر دیدون!
تو بخواه من جان که نه، تمام وجودم را فدایت میکنم.
گل محبوبه شبهایم!
باران پاییزیام
صبر به انتها رسید و موی سر سپید گشت!
نگو که باید در فراقت جان به دَر برم؟!
که اگر اینگونه شود؛ زندگانی بیارزشترین دارایی من است! من دلم میخواهد پیمانه عمرم با عشق تو پُر شود. این عمر لعنتی اگر کنار تو نگذرد به چه کارم اید؟!
آنقدر تو هستی که گاهی یادم میرود من نیز ماهیتی جداگانه دارم! من نیز هستم!