مهم ... مجموعه اشعار شاعران خارجی ...

[SAN.SNI]

در سیمای تو
روشنایی عجیبی ‌ست
که درختان نارنج را بارور می‌کند
و صدایت، دریایی لاجوردی ست
که هنوز
در گوشم می‌خواند

عطرت، سنجاقکها را م**س.ت میکند
تا سرخوشانه روی برکه ها به پرواز درآیند
آه ! ماهرخ ، چه میخواستم بنویسم!
پای تو که به ذهنم باز می شود
به فراموشی عمیق فرو می روم.

"دیهور انتهورا"

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[SAN.SNI]

خورشید را می دزدم
فقط برای تو!
می گذارم توی جیبم
تا فردا بزنم به موهایت

فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم!
فردا تو می فهمی
فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت. می دانم!
آخ ... فردا!

راستی چرا فردا نمی شود؟
این شب چقدر طول کشیده...
چرا آفتاب نمی شود؟
یکی نیست بگوید خورشید کدام گوری رفته؟

"شل سیلور استاین"

 

[SAN.SNI]

نمی توانم
فراموشت کنم
حتی اگر با باران
بر ساحلی دور بباری

با هر شکوفه ای
با هر گلی که باز می شود

نوری می شوی
در چشم و
ترانه ای در دل

"ابراهیم گورچایلی"

 

[SAN.SNI]

تنها چند روز مقرر باقی است

دیگر چیزی به وحشتم نمی اندازد.

اما چگونه فراموش کنم

صدای تاپ تاپ قلب تو را؟

درون آن می یابم با آرامش

آتشی را که نمی میرد.

بگذار همدیگر را ببینیم

اما چشم در چشم هم ندوزیم.

"آنا آخماتووا"

 

[SAN.SNI]

دیگر نمی بینیم یکدیگر را

غربت و تبعید جدایمان کرده.

پیمان ها مرده اند، میعادگاه ها ویران

تنها مرگ است

مکان دیدار.

"آدونیس"

 

[SAN.SNI]

خستگی ام چون پرنده ای در خواب است

من اما چون شاخه ای

چیزی نخواهم گفت

تا خوابش را آشفته نکنم.

"آدونیس"

 

[SAN.SNI]

آه ! ای کاش ،
روزی از خوی خرگوشی رها شوی و بدانی
که من صیاد تو نیستم،
عاشق توام.

نزار قبانی

 

[SAN.SNI]

فصلی ست بین فصل پاییز و زمستان
من نام آن را می گذارم "فصلِ گریه"
فصلی که جان
به آسمان
نزدیک می گردد...

نزارقبانی

 

[SAN.SNI]

عشق من!
مرا بگير در پناه بازوانت
عمر عشق مثل عمر شمع‌هاست
دوستت دارم!
فراتر از هر گمانى
و آن سوتر از
هر شوق و شيفتگى...

نزارقبانى

 

[SAN.SNI]

زندگی می گفت
از هر چیز
مقداری به جا می ماند
دانه های قهوه در شیشه
چند سیگار در پاکت
و کمی درد در آدمی ...

تورگوت اویار