مشاعره مشاعره با حرف ب

[لیلا؛]

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟

که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را

 

[m.sina]

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟

که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را

با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم
به خیابان شلوغی که نباید رفتیم

می شنیدیم صدای قدمش را اما
پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم

 

[مارینا آروین]

با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم
به خیابان شلوغی که نباید رفتیم

می شنیدیم صدای قدمش را اما
پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم

به تیغم گر کشد دستش نگیرم

وگر تیرم زند منت پذیرم

 

[m.sina]

به تیغم گر کشد دستش نگیرم

وگر تیرم زند منت پذیرم

بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند کسی احوال فردا را

 

[مارینا آروین]

بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند کسی احوال فردا را

به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر

که حاجت بردن ای آزاده مرد این بی صفایان را

 

[m.sina]

به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر

که حاجت بردن ای آزاده مرد این بی صفایان را

با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست

جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست

 

[Delaram*☆♡]

با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست

جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست

برای همه خوب باش
آنکس که فهمید
همیشه در کنارت خواهد بود
و آنکس که نفهمید
روزی دلش برای تمام خوبیهایت
تنگ می شود…!

 

[m.sina]

برای همه خوب باش
آنکس که فهمید
همیشه در کنارت خواهد بود
و آنکس که نفهمید
روزی دلش برای تمام خوبیهایت
تنگ می شود…!

بسکه در بزم توام حسرت جنون پیمانه است
هرکه را رنگی بگردد لغزش مستانه است

اهل معنی از حوادث م**س.ت خواب راحتند
شور موج بحر درگوش صدف افسانه است

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[لیلا؛]

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در بـــاغ لاله رویــد و در شـــوره زار خس

 

[m.sina]

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در بـــاغ لاله رویــد و در شـــوره زار خس

بر روانم درد عشق و بر دلم بار فراق
هر یکی زین ها خرابی بر خراب دیگر است