مشاعره مشاعره با حرف ی

[ملکه جهنمی❄]

یار بادت توفیق، روزبهی با تو رفیق
دولتت بادا حریف، دشمنت غیشه و نال

 

[فلورا.]

یارب به کمند عشق پا بستم کن



از دامن غیر خودتهی دستم کن

یکباره زاندیشه عقلم برهان

وزباده صاف عشق سر مستم کن

 

[ملکه جهنمی❄]

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا

 

[فلورا.]

یاد آن زمان که گر بدو ابرو زدیی گره

از کار بسته هم گرهی میگشاد از او

 

[بَهآرنارنج]

یارب این بچه‌ی ترکان چه دلیرند به خون
که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند

 

[m.sina]

یارب این بچه‌ی ترکان چه دلیرند به خون
که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند

یادم معطر می شود وقتی که یادت می کنم
ای یاد تو مستانگی هشیار مگذارم مرا

 

[ملکه جهنمی❄]

یکی کوب بود نانش البرز کوه
به خورشید نزدیک و دور از گروه

 

[m.sina]

یکی کوب بود نانش البرز کوه
به خورشید نزدیک و دور از گروه

یک جرعه ز جام تو تمام است تمام
جز عشق تو در دلم کدامست کدام

در عشق تو خون دل حلال است حلال
اسودگی و عشق حرامست حرام

 

[اِللا لطیفــی]

یارب توچنٖان ڪن ڪہ پریشان نشوم
محتاج برادران و خـویشان نشوم

 

[m.sina]

یارب توچنٖان ڪن ڪہ پریشان نشوم
محتاج برادران و خـویشان نشوم

یک زمان دیدهٔ من ره به سوی خواب برد
ای خیال ار شبی از رهگذرم برخیزی

ای دل از بهر چه خونابه شدی در بر من
زود باشد که تو نیز از نظرم برخیزی