مشاعره مشاعره با حرف چ

[m.sina]

چشم وا کردم از تو بنویسم

لای در باز و باد می‌آمد…

چشم مستت چه کند با منِ بیمار امشب
این دل تنگ من و این دل تب دار امشب

اخر ای اشک دل سوخته ام را مددی
که بجز ناله مرا نیست پرستار امشب

 

[ملکه جهنمی❄]

چو نزود نبشته بود حق فرقت ما
از بهر چه بود جنگ و آن وحشت ما

 

[fateme_sa]

چنان میل دل دیوانه را سوی تــو می‌بینم
که هر جا گم شد او را بر سر کوی تو می‌بینم

کمال الدین بنایی

 

[ملکه جهنمی❄]

چرا جویی وفا از بی‌وفایی
چه کوبی بیهُده سرد آهنی را

 

[ملکه جهنمی❄]

چندیست که احوال دلم سخت خراب است
کس نیست بپرسدکه چرا درتب‌ و تاب است

 

[Jan.Sakht]

چرا ز باغ من ای سرو بوستان رفتی
مرا ز پای فکندی و خود روان رفتی

 

[ملکه جهنمی❄]

چون بوي تو دارد جان جان را هله بنوازم
هر خون که ز من رويد با خاک تو مي گويد

 

[MAHLA.MI]

چه خوش باشد! که دلدارم تو باشی
ندیم و مونس و یارم تو باشی

 

[fateme_sa]

چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چراغ خلوت این عاشق کهن باشی

استاد هوشنگ ابتهاج

 

[Hami5]

چندروزیست شدم دلزده از قند ونبات
چون که ازخنده ی شیرین تو سیراب شدم...