مشاعره مشاعره با حرف چ

[ملکه جهنمی❄]

چون همه تن دیده می‌بایست بود و کور گشت
این عجایب بین که چون بینا و نابینا شدم

 

[FakhTeh]

چون همه تن دیده می‌بایست بود و کور گشت
این عجایب بین که چون بینا و نابینا شدم

چون بناشادیم ای شوخ بلا بودی شاد
شادبودن به بلای تو غلط بود غلط

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

چه خوش گفت زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکنی بود و پیل تن

نوش کن جام ش*ر..اب یک منی
تا بدان بیخ غم ازدل برکنی

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ملکه جهنمی❄]

چو گِل بشنید این گفت و شنودم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم ولی کن مدلی با گُل نشستم

 

[Starboy]

چنان خوب رویی بدان دلربایی
دریغت نیاید به هر کس نمایی

 

[ملکه جهنمی❄]

چرا جویی وفا از بی‌وفایی
چه کوبی بیهُده سرد آهنی را

 

[ملکه جهنمی❄]

چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم
خـون کـنـد خـاطـر مـن خـاطـره عـهـد قدیم

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم
خـون کـنـد خـاطـر مـن خـاطـره عـهـد قدیم

چهره و موی غبار آلودشان
مغز پر آتش ، دل پر دودشان

 

[asrasoltani]

چهره و موی غبار آلودشان
مغز پر آتش ، دل پر دودشان

چو بفروختی،ازکه خواهی خرید؟
متاع جوانی به بازار نیست

 

[فلورا.]

چنین دور از خویش و بیگانه گشتم

که افتاد با تو مرا آشنایی