مشاعره مشاعره با حرف ه

[فلورا.]

همه با یار خوش و من به غم یار خوشم
سخت کاری است ولی من به همین کار خوشم

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید، تو به من گفتی:

ـ از این عشق حذر كن!

لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن،

 

[.Mobina.]

همه دل را می‌بری ز چشمان خود
ای دلبر زیبا، دل‌داده‌ات جان داد

 

[m.sina]

همه دل را می‌بری ز چشمان خود
ای دلبر زیبا، دل‌داده‌ات جان داد

هر دم بگوشه ای ز خیالت وطن گرفت
عشق تو اختیار دل از دست من گرفت

گفتم ز سیر باغ گشاید مگر دلم
گل بی تو خوش نبود دلم در چمن گرفت

 

[♡°DINA°]

هر دم بگوشه ای ز خیالت وطن گرفت
عشق تو اختیار دل از دست من گرفت

گفتم ز سیر باغ گشاید مگر دلم
گل بی تو خوش نبود دلم در چمن گرفت

هر که پیش شمع دیده حالت پروانه را
نیک داند حالت جان من و جانانه را

 

[.Mobina.]

همان شب که رفتی، مرا کشتی
دلبر جانم بی‌تو این زندگی بی‌معناست

 

[m.sina]

همان شب که رفتی، مرا کشتی
دلبر جانم بی‌تو این زندگی بی‌معناست

هر کس نه بعشق از سر اخلاص قدم زد
از پای درافتاد و بسر دست ندم زد

خون دل عشاق ز مژگان سیه ریخت
آندم که میان دو سیه چشم بهم زد

 

[.Mobina.]

همت کنم دیگر تویی مباشد
نخواهم که خاطراتت روند

 

[فلورا.]

هرگزت نیست بر احوالِ غریبان رحمی
ما غریبیم و تو بی‌ رحم،غریب احوالیست!

 

[m.sina]

هر چند صد بیابان وحشی تر از غزالیم
ما را به گوشه چشم تسخیر می توان کرد

از بحر تشنه چشمان لب خشک بازگردند
آیینه را ز دیدار کی سیر می توان کرد

 

[فلورا.]

هر چند صد بیابان وحشی تر از غزالیم
ما را به گوشه چشم تسخیر می توان کرد

از بحر تشنه چشمان لب خشک بازگردند
آیینه را ز دیدار کی سیر می توان کرد

هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت

پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم

عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر