مشاعره مشاعره با حرف ج

Deleted · 31/8/23

اشعار آغاز شده با حرف ج اینجا قرار می‌گیرند.

جای
تو
در
جان
من
است.

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سرِ مرا به جز این در، حواله گاهی نیست

Deleted · 31/8/23

ملکه جهنمی❄ گفت
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سرِ مرا به جز این در، حواله گاهی نیست

جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه
بی‌یاد تو هر جا که نشستم توبه
در حضرت تو توبه شکستم صدبار
زین توبه که صد بار شکستم توبه

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

جان بی علم بی نوا باشد مرغ بی پر نه بر هوا باشد

Ayanᵛᵗ گفت
جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه
بی‌یاد تو هر جا که نشستم توبه
در حضرت تو توبه شکستم صدبار
زین توبه که صد بار شکستم توبه

m.sina · 31/8/23

ملکه جهنمی❄ گفت
جان بی علم بی نوا باشد مرغ بی پر نه بر هوا باشد

جانی و جهانی و جهان با تو خوش است
ور زخم زنی زخم سنان با تو خوش است

خود معدن کیمیاست خاک از کف تو
هرچند که ناخوشست آن با تو خوش است

ملکه جهنمی❄ · 31/8/23

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و تبه کردم جوانی را

_S_N_ · 1/9/23

جان کل با جان جزو آسیب کرد
جان ازو دری ستد در جیب کرد

_S_N_ · 1/9/23

جزو و کل را جام وحدت داده اند
بر همه خود را هویدا کرده اند

ملکه جهنمی❄ · 1/9/23

_S_N_ گفت
جزو و کل را جام وحدت داده اند
بر همه خود را هویدا کرده اند

جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار

_S_N_ · 1/9/23

ملکه جهنمی❄ گفت
جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار

جان کندن عبث را بر خود کنیم شیرین
یکچند کوه می کند بیهوده کوهکن هم