مشاعره مشاعره با حرف ج

[Deleted]

اشعار آغاز شده با حرف ج اینجا قرار می‌گیرند.

جای
تو
در
جان
من
است.

 

[ملکه جهنمی❄]

جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سرِ مرا به جز این در، حواله گاهی نیست

 

[Deleted]

جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سرِ مرا به جز این در، حواله گاهی نیست

جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه
بی‌یاد تو هر جا که نشستم توبه
در حضرت تو توبه شکستم صدبار
زین توبه که صد بار شکستم توبه

 

[ملکه جهنمی❄]

جان بی علم بی نوا باشد مرغ بی پر نه بر هوا باشد

جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه
بی‌یاد تو هر جا که نشستم توبه
در حضرت تو توبه شکستم صدبار
زین توبه که صد بار شکستم توبه

 

[m.sina]

جان بی علم بی نوا باشد مرغ بی پر نه بر هوا باشد

جانی و جهانی و جهان با تو خوش است
ور زخم زنی زخم سنان با تو خوش است

خود معدن کیمیاست خاک از کف تو
هرچند که ناخوشست آن با تو خوش است

 

[ملکه جهنمی❄]

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و تبه کردم جوانی را

 

[_S_N_]

جان کل با جان جزو آسیب کرد
جان ازو دری ستد در جیب کرد​

 

[_S_N_]

جزو و کل را جام وحدت داده اند
بر همه خود را هویدا کرده اند​

 

[ملکه جهنمی❄]

جزو و کل را جام وحدت داده اند
بر همه خود را هویدا کرده اند​

جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار

 

[_S_N_]

جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار

جان کندن عبث را بر خود کنیم شیرین
یکچند کوه می کند بیهوده کوهکن هم​