مسابقه آذرخش زئوس

[پرینز نوچی]

عقاب زئوس در قصری فرود می آید و او و همراهانش از آن پایین می آیند ولی انگار کسی آنها را نمی بیند در وسط حیاط قصر اتاقکی وجود دارد که هیچ راه خروجی ندارد و فقط سقف آن باز است.
زئوس رو به همراهان خود می کند و می گوید:
- درون آن اتاق کسی است که سر اغاز راه یکی از نامداران یونان است کسی که با کمک خدایان ماموریت دشواری را به انجام می رساند،کسی که آتنا رموز به او می آموزد
زئوس تختی حاضر می کند و رو به همراهان می کند و می گوید:
ما اینجا می مانیم تا نام نامدار را بگویید.

خب همراهان جناب زئوس اولین معما رو گفتن منم یه راهنمایی می کنم
دو خدا و سه الهه لوازم سفر رو در اختیار این نامدار قرار میدن
که نام اولین رو خود جناب زئوس گفت.

برای جواب یه گفتگو خصوصی به عنوان...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[پرینز نوچی]

عزیزانی که اسماشون ذکر شد
تا شبه ساعت 12 شب وقت برای ارسال جواب معما دارید
با تشکر​

 

[پرینز نوچی]

دوتن از عزیزان جواب رو برام فرستادن
تا امروز ساعت 12 شب منتظر جواب بقیه هستم
Raha~R
AliReza
Z -ZaHRa-
D Ayan
Ms.Azar
FATYMA~ ​

 

[پرینز نوچی]

خب به برندگان این بخش تبریک میگم
حصار آبی
mel mel
جواب این معما پرسئوس بود
آکریسیوس پدربزرگ پرسئوس از کاهن معبد دلفی می پرسد که آیا صاحب فرزوند پسری می شود کاهن جواب منفی می دهد و می گوید که او به زودی از دخترش دانائه و زئوس صاحب نوه ای می شود که او را می کشد و برتخت جای او می نشیند.
آکریسیوس برای اینکه جلوی این واقعه را بگیرد دانائه را درون اتاقی در حیاط قصرش زندانی می کند اتاق داخل زمین فرو رفته و فقط سقف ان باز است، زئوس به صورت بارانی از طلا بر دانائه فرود می آید و آن اتاق را پر می کند و بعد از نه ماه پرسئوس به دنیا می آید و بزرگترین کارش قطع کردن سر مدوسا است...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[پرینز نوچی]

حصار آبی
mel mel
همراه زئوس و این دو عزیز سوار بر عقاب به سوی مردابی می رویم، کنار مرداب فرود می آییم زئوس با حاضر کردن تخت می نشیند، با تعجب گفتم:
- زئوس برای چه اینجاییم؟
زئوس گفت:
-صبر داشته باش.
سکوت مرداب وهم انگیز بود و انگار هشدار می داد که به زودی طوفان می شود، مردی قوی هیکل را دیدم که در میان مرداب جلو می‌آمد، موهای مرد در صورتش ریخته بود نمی توانستم آن را بشناسم ناگهان از میان مرداب ماری بزرگ قد علم کرد که چندین سر داشت و مرد مشغول مبارزه با مار شد.
زئوس رو به ما گفت:
مردی که با ما می جنگد مدنظر من است، او چیزی فرای یک انسان عادی است، او ماموریت های دشواری انجام داده و بهترین نامدار یونان است، معنای نام...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[پرینز نوچی]

تبریک به هردوی این عزیزان
حصار آبی
mel mel
که معما رو درست پاسخ دادن
پاسخ معما هرکول یا هراکس بود
هرکول پسر فانی زئوس که از مادری فانی به دنیا آمد و موجب تنفر هرا بود
یکی از ماموریت های هرکول جنگ با هیدرا مار نه سر یا بیش از نه سر بود که در مردابی در نزدیکی آرگوس بود که هرکول این مار را از بین برد

​

 

[پرینز نوچی]

همراه با زئوس به جایی دیگر می رویم
در نزدیکی دخمه ای سنگی فرود می آییم، صدای فریادها و التماس هایی از داخل دخمه به گوش می رسد،من آب دهنم رو قورت میدم و میگم:
- جناب زئوس صدای چیه؟
با خونسردی روی اون صندلی که همیشه حاضرش میکنه نشست و گفت:
- هیچی خوردش
با ترس میگم:
- هان؟
هممون با ترس به زئوس نگاه می کنیم که میگه:
در این هزارتو هیولایی مخوف زندگی می کند که هرکس را مه وارد هزارتو شود می بلعد ولی نامداری شجاع با کمک وارد این هزارتو می شود و هیولا را می کشد، حال نام این نامدار را بگویید

تن و بدنمون که خوب زئوس لرزوند
اسمشو بگید ما رو از کنار این دخمه ببرین

موفق باشید
پرینز نوچی​

 

[پرینز نوچی]

تبریک میگ به هردوی این عزیزان
حصار آبی
mel mel
که درست جواب دادن و مسابقه با این معما به پایان رسید
جواب این معما تسئوس بود که آتنی او را جد خود می دانند و او با کمک آدریانه و ریسمانی که به او داد توانست مینوتور را نابود کند.
​