متون و دلنوشته‌ها مَّـن

[قند]

زندگی بدون عشق ارزش زیستن ندارد. از خود نپرس باید در پی چه عشقی باشی؛ معنوی یا جسمانی، الهی یا بشری، شرقی یا غربی... دسته بندی ها، فقط و فقط به دسته بندی های بیشتر راه می برند. عشق نه هیچ برچسبی می پذیرد و نه هیچ تعریفی. همان چیز است که هست، بی آلایش و ناب. عشق آب حیات است و عاشق روح آتش است! جهان به لونی دیگر در می آید وقتی آتش، به آب عشق می ورزد.

 

[قند]

حتی اگر تنها یک روز از زندگی ات شبیه روز قبل باشد، بی تردید خطایی در کار است. به ازای هر لحظه که می گذرد و به ازای هر نفسی که بر می آید، آدمی باید دوباره و دوباره متولد شود. تنها یک راه برای چشم گشودن به حیاتی نو هست: مردن پیش از مرگ!.

 

[قند]

افسردگی واقعن خسته‌کننده‌ست.
می‌دونی، متوجهی چه مرگته.. ولی کاری از دستت برنمیاد. حالت از خودت بهم می‌خوره ولی نمی‌تونی خوب باشی و باز به همین دلیل هی بیشتر حالت از خودت بهم می‌خوره و هی به همین شکل تا تهش.

 

[قند]

واقعا داریم تقاس/تقاص/تقاث/تغاس/تغاث/تغاص/طقاس/طقاث/طقاص/طغاس/طغاث/طغاص چیو پس میدیم؟

 

[قند]

به نظرم بهترین توصیف از دل‌تنگی رو جمال ثریا گفته «دل‌تنگی اتفاق عجیبی است، گویی خواهی مرد اما نمی‌میری».

 

[قند]

«من گمان می‌کنم او دیوانه نبود، بلکه فقط بیش از اندازه رنج کشیده بود و بیماری‌اش همین بود.»

 

[قند]

بخش بزرگی از زندگی روزمره تو با دروغ و دورویی می‌گذره، پر از کینه و نفرتی، هیجان‌های کاذب رو به آرامش ذهنی ترجیح می‌دی و فقط آدم‌هایی رو دوست داری که بخشی از بازی تو هستن و تاییدش می‌کنن. تو هیچوقت قرار نیست خوشحال باشی عزیز.

 

[قند]

امشب اندازه سه جلد لغت‌نامه دهخدا نشخوار فکری کردم.

 

[قند]

ما تقریباً هزینه همه چیز را می دانیم، اما ارزش هیچ چیز را نمی دانیم. این قطع ارتباط بین قیمت و ارزش می تواند بیش از آنچه فکر می‌کنیم برای ما هزینه داشته باشد.

 

[قند]

جِِرم آدم که زیادی زیاد بشه یا خودش میفهمه یا روزگار بهش میفهمونه
سرگیجه اولی بهتر از استخون‌شکستگی دومیه