Libra لیبرا | Libra

[Kalŏn]

یه کلیشه بهم بگو!

لیبرا: مردم فکر میکنن من بلد نیستم برای خودم تصمیم بگیرم.

 

[Kalŏn]

• علت سینگلی لیبرا؟

خیلی دست دست میکنه برای حرکت اوله.

 

[Kalŏn]

فکت تایم ؛ مهر

لیبرا: من میخوام با احساساتم کنار بیام ها اما یهو می بینم همه چیز بهم ریخته و بد تر از قبل شده.

 

[Kalŏn]

• چرا لیبرا ایگنورت میکنه؟


• برای اینکه واقعا بشناسیش تلاش نمیکنی.

• از اینکه احساسات و افکارش رو بیش از حد به اشتراک بزاره میترسه.

• دراما‌های کوچیک روحیه‌شو اذیت میکنه.

• فقط وقتایی که چیزی ازش میخوای پیششی، پس "برو به درک".

• از طبیعت درک‌کننده‌ش سو‌استفاده میکنی و روی خودت کار نمیکنی..

 

[Kalŏn]

به نظرتون مهر/لیبرایی که هنوز بعد ده قرن مطمئن نیست راهی که انتخاب کرده غلطه یا درست واگعیه یا کیکه؟

 

[Kalŏn]

• اگه یه لیبرا/مهری دوستون داشته باشه...

اگه یه لیبرا دوستون داشته باشه، خیلی از ته دل و صادقانه عشق میورزه و بهتون علاقه و توجه نشون میده؛ لیبراها میتونن ساعت ها بشینن و با دقت و بدون اینکه ذره ای خسته بشن به حرف‌هاتون گوش بدن. اونا اگه نسبت بهتون احساس نزدیکی کنن، میتونن خیلی تاچی و احساساتی بشن و یهویی بهتون بگن دوستون دارن و دلشون نمیخواد هیچوقت از دستتون بدن.

 

[Kalŏn]

هیچکس. لیبرایی/مهری که آهنگ و اشتباه میخونه و میگه چرا خواننده اشتباه میخونه؟ خواننده هم خواننده های قدیم!

 

[Kalŏn]

• لیبرا/مهر وقتی حسود میشه اینطوریه ‌که:

باهاش حرف میزنم، مطمعنم‌ چیز خاصی نیست.

 

[Kalŏn]

لیبرا از چی می‌ترسه؟

تنها بودن.

 

[Kalŏn]

بهشت یعنی اونجایی که لیبرا/مهرماهی پیام ها رو ایگنور نکنه و جسارت جواب دادن به اون پیام لعنتی رو داشته باشه.