- ارسالیها
- 336
- پسندها
- 711
- امتیازها
- 4,233
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #321
دستم را روی سرم فشار دادم. دردی که تیر میکشید، و به پشت حدقه چشمم میزد گفتم:
- تو هم همونطور سمج موندی. اینها حاصل سماجت احمقانه خودته! این همه تلاش و سماجتت نتیجهاش الان چی شد؟ من و تو خیلیوقته که از زندگی هم بیرون رفتیم. من هرچیزی که راجع به تو بود رو دور ریختم. تو اون روزی که رفتی به آغوش اون مادر حیلهگرت باید میدونستی که دیگه سهمی برای برگشت نداری.
با خشم به طرفم آمد و گفت:
- من فقط رفتم حقم رو ازش بگیرم. حقی که با کمک تو از من غصب کرده بود. هنوز هم مثل اون موقعها خودخواهی، کاری که تو با من کردی هم کم نبود به من باید حق میدادی که عصبانی باشم. تو اگه زودتر بهم میگفتی این بلاها سر هیچکدوم از ما نمیاومد. تو اگه از اول با من شفاف بودی ما الان به اینجا نمیرسیدیم! اگه راست...
- تو هم همونطور سمج موندی. اینها حاصل سماجت احمقانه خودته! این همه تلاش و سماجتت نتیجهاش الان چی شد؟ من و تو خیلیوقته که از زندگی هم بیرون رفتیم. من هرچیزی که راجع به تو بود رو دور ریختم. تو اون روزی که رفتی به آغوش اون مادر حیلهگرت باید میدونستی که دیگه سهمی برای برگشت نداری.
با خشم به طرفم آمد و گفت:
- من فقط رفتم حقم رو ازش بگیرم. حقی که با کمک تو از من غصب کرده بود. هنوز هم مثل اون موقعها خودخواهی، کاری که تو با من کردی هم کم نبود به من باید حق میدادی که عصبانی باشم. تو اگه زودتر بهم میگفتی این بلاها سر هیچکدوم از ما نمیاومد. تو اگه از اول با من شفاف بودی ما الان به اینجا نمیرسیدیم! اگه راست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.