اشعار در حال ویرایش مجموعه اشعار مالگم | هورزاد اسکندری کاربر انجمن یک رمان

[FATEMEH.83]

مرا ببین که این چنین زلیخاوار
به دام یوسف چشمان تو گرفتارم​

 

[FATEMEH.83]

آن روز را دیدم که نعشم روی دوش خلق
تابوت من تنها سوالم از تو می‌پرسید​

 

[FATEMEH.83]

شاعر چشمت شدن در طالع من بوده است
این تنها قسمت خوب جهانم بوده است​

 

[FATEMEH.83]

آمدی یک باره و رفتی تو یک باره عزیز
مثل آبی محو گشتی در دل قلب زمین​

 

[FATEMEH.83]

تقویم هر شاعر نشان می‌دهد که او
با هر بیت شعر صد بار مرده است ​

 

[FATEMEH.83]

بشکن مرا جوانه زدن سیرت من است
در قلب من چه مرگها که پناهنده می‌شوند​

 

[FATEMEH.83]

تعبیر کابوس خیس من رفتن تو بود
دیدم سبوی خوابیده در طاقچه می‌شکست​

 

[FATEMEH.83]

تیری که با حرفت به جانم نشسته است
سنگی است که بر دل شیشه چنگ می‌زند​

 

[FATEMEH.83]

کوچت تنیده پیله‌ای دور جان من
کرمم که در خیال تو پروانه می‌شوم​

 

[FATEMEH.83]

آمدم تا بنویسم دل من تنگ شده
دیدم حافظ قسمم داد رها کن برود ​