طنز پاک کن جادویی/شِل سیلور استاین

[سالخورده و گربه اش]

•علاج سکسکه:

هیک!
هیک!
هیک!
هیک!
می خواهی فوری از شر سکسکه خلاص شوی؟
زبانت را در بیار. لبت را گاز بگیر
نفست را نگه دار. کمرت را تکان بده
پای چپت را ببر عقب. حالا لگد بزن
دیگه تمام شد.
خب سکسکه رفت؟
هیک!
خب پس...

 

[سالخورده و گربه اش]

•شار:

دوست دارم بخورم زرشک تا اینکه برم پیش دندان‌پزشک.
دوست دارم هِی بخورم سُر تا اینکه برم پیش دکتر.
دوست دارم بازی کنم شار تا اینکه برم سرِ کار.
شار؟ شار؟ شار دیگه چیه؟!
نمی دونم. هرچیه بهتر از کاره!

 

[سالخورده و گربه اش]

•ببخشید ریختمش:

همبرگر روی بالشتان است
تخم روی ملافه
شیرینی‌ها زیرپایتان
شیر روی تشک
آب پرتقال روی پنیر
خب خودتان خواستید صبحانه را توی رخت‌خواب بخورید.

 

[سالخورده و گربه اش]

•استفاده از گوزن:

همه می‌دانند که شاخ گوزن ایستاده،
چه جای خوبی است برای آویختن رَخت شسته.
ارزان است و سریع خشک می‌شود.
اما راستش را بخواهید خیلی از لباس‌ها را با این روش از دست دادم.

 

[سالخورده و گربه اش]

•نی قلیونی:

«مک نی قلیونی»
آنقدر لاغر بود
که شب یکشنبه
وقتی داشت حمام میکرد
در فاضل آب را که برداشت
شلپ شلوپ
قلپ قلوپ
با آب رفت تو لوله و ناپدید شد.
حالا نی قلیونی عزیز کجاست؟
کجا دارد حمام می کند؟
در استخری زیرزمین؟
یا آن بالا‌ها
در وانی در آسمان
آن جا که آدم‌های خیلی‌تمیز می‌روند؟

 

[سالخورده و گربه اش]

•انگشت شست:

شاید انگشت شست کسی
که عادت به مکیدنش دارد
خیس و چروک باشد
و رنگش سفید و پریده مثل برف.
اما از مزه‌ی انگشت،
شیرین‌تر تو دنیا نیست.
این را ما می‌دانیم که انگشت شست می‌مکیم.

 

[سالخورده و گربه اش]

•وحشت:

«بارانبوس»
از غرق شدن می ترسید.
بنابراین هیچوقت شنا نمی‌رفت.
قایق سوار نمی‌شد
حمام نمی‌کرد
کنار حوض نمی‌نشست
شب و روز می‌نشست
درها را محکم می‌بست
پنجره‌ها را کیپ می‌کرد
از وحشت می‌لرزید
مبادا موجی از جایی بیاد تو
و گریه می‌کرد.
یک روز انقدر گریه کرد که اتاق پُر شد
و آخر سر غرق شد.

 

[سالخورده و گربه اش]

•ناخن جونده:

بعضی‌ها ناخن‌هایشان را مانیکور می‌زنند.
بعضی‌ها خوب کوتاهشان می‌کنند
بعضی‌ها سوهان می‌زنند
اما من همه‌یشان را می‌جوم.
درسته عادت بدیه اما قبل از اینکه ملامتم کنید
یادتان نرود که تا به حال یک نفر را هم با ناخن خراش نداده‌ام.

 

[سالخورده و گربه اش]

•کلاه تنگ:

خواستم کلاهم را به احترام خانم «مک گافری» بلند کنم
انقدر سفت بود درنیامد
کاش اینجور سفت تو سرم نمی‌گذاشتم
اما به جاش گردنم دراز شد و بالا آمد.
این است بهایی که باید برای مؤدب بودن پرداخت.

 

[سالخورده و گربه اش]

•خواب یخ زده:

خوابی را که دیشب دیدم برمی‌دارم
و می‌گذارم توی فریزر
تا این که روزی خیلی دور از امروز
وقتی پیر و ناتوان شدم
آن را آبش کنم
بعد گرمش کنم و بنشینم و پاهای سردم را توی آن فرو برم.