حرف هایم سیاسی نیست ,حرف هایم،حرف آیندست | ashki911 کاربر انجمن یک رمان

[Alef_Gaf]

به نام تنها قاضی دوعالم
نویسنده:ashki911
نام :حرف هایم سیاسی نیست.حرف هایم،حرف آیندست
مقدمه:
زیر آینده ام کبریت گرفته ام
تا بسوزد آینده ای که با وعده های دروغ استواراست ،وعده های دروغی که عمر از دست رفته ام را با انها به سر بردم
شب ها را باآنها رویا می بافتم وجان اسمان روشن را با انها گرفتم .وعده هایی که امروز پسوند دورغین بودنش زندگی منِ جوان را به تزلزل گرفت

 

[Alef_Gaf]

گفته هایم نه در جاده ی پیچ وخمِ سیاست لایی میکشد

ونه دین ومذهب را به سخر میگیرد

شعار هایم نه حجاب را محکم میکند ونه غیرت را زنده

حرف هایم ازادی را وعده نمی دهند

حرف هایم،درد دل جوانیست در این سرزمین فرو رفته در دود

درد دل هایی که دیگر درد دل نیست، زخم ذهن است که در این هیاهوی (نزنی میزننِت) چرکین شده است

زخم ذهنی که شندرغاضی هم برایش نمانده تا کاخ ارزو هایش را سامان دهد

 

[Alef_Gaf]

روزهای بد را می کشم،بامزه تلخ!
هرچه به روزهای خوب گفتم که برگرد ولی نیامد هرچند که روزهای خوب را هم تماما حسرت کشیدم
حسرت های مادرم،برای دیدن من در لباس خوشبختی
حسرت های پدرم که زیر فشار قرض وغم شب ها به خانه نمی امد
اشک های مادرم را هم بلد شدم بکشم که مدام نگرانم است این را از تسبیح همیشه ذکر گویش فهمیدم
در بیراهه گمم
ولی در کشیدن درد استاد شدم ،بدبختی هایی را هم که پشت سرهم ردیف شده اند را بلد شدم بکشم
دراین بیراهه اخلاقم مثل سگ شده است ولی عجیب هنوز شبیه ادم ها هستم
در این بیراهه سیاه بزرگ شدم به امید اینکه خلبان یا فضانورد بشوم ولی تمام غم عالم زد ز*یر*دلم هر چه که کاشته بودم به جاش حسرت دراومد
حرف نگفته زیاد دارم ولی ترجیح میدهم خاکشان کنم هرچند که میدانم روزی گندش درمی اید
روز که...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Alef_Gaf]

شب هایم بیابان است غافل از اینکه اطرافم سرسبز است
خدایا!نیستی که ببینی هر چه برایم استخاره کردند بد امد
ولی قول میدهم روز تلافی کنم روزی که هشتم گرو نهم نباشد

 

[Alef_Gaf]

در این سرزمین اعتقاد خانواده ها را باید فاکتور گرفت وضرب نقاب های رنگی وقشنگشان باید بکنی
وزیر رادیکال شعار های حیدری شان
ادم ها تقلبی شده اند ادم ها تجملی شده اند
غیرت و مردانگی را مشت کرده اند وحجب وحیا را لخت
وشعار مرگ بر یزید می فرستند
تضاد باطن وظاهر چقدر فاحش است؟
کرکس های آدم نما خسته نشدین ؟برای جنگ های هیچ وتظاهر های پوچ
من که خسته شدم بس که به پشت سرم نگاه کردم که ببینم سایه ام هست یا نه؟

 

[Alef_Gaf]

از کودکی ،زمانی که هنوز دامن چین دار صورتی به تن میکردم بهم میگفتند:هیس ...ساکت!دختر که فریاد نمی زند!
و من شدم فریاد خالی
شدم کسی که حرفی برای اینده اش ندارد
ولی روزی درمکانی در پس عقربه های سریع زمان پرشدم از فریاد های سرکش
وهوس فریاد کشیدن گفته هایی را کردم که عمری بود به هیچ احد وناسی نگفته بودم
وبت دروغین خودم را که فقط اینه می شناخت وادم های اطرافم در روز مرگی می دیدند را شکستم
وطلبم را از زندگی وروزگار گرفتم

 

[Alef_Gaf]

همه یمان کور شده ایم و
گمان میکنیم کور شدنمان علتش الودگی هواست
وبی خبریم که دود کارهای طمع کاران است که در چشمانمان جا خشک کرده است

 

[Alef_Gaf]

دنیا با ما بد نساخت
خودمون دنیارو بد ساختیم
ما چقدر درگیر با قانون دنیا
ادم های عاقل به جون هم افتادند ازمن نادون چه توقعی ست؟

 

[Alef_Gaf]

دنیایم در دستان کثیف کسانی اسیر شده است که به هر طرف برمیگردم با بن بستی پر از گندکاری روبه رو میشوم
این روزهاشده ام گره کوری در وسط ریسمان سیاه
روزهایم پر شده از تکرار تهی بودن تکرار بی هدفی
واژهایم را تکه تکه کردن یعنی من هم برنامه ای برای آینده داشتم تا به روی جان کاغذ بیاورم

 

[Alef_Gaf]

خدایا راه اسمانت کجاست؟
دلخوشی دیگری در این دنیا ندارم!
دلخوشی ام جوانی ام بود که حالا رفت
جوانی که که با سیلی به صورت سرخم میگذراندم
جنگ ها !
جنگ ها دلخوشی هایم را به رگبار بستن
جنگ های بی علم امید چشمانم را ربودند
آینه منِ جوان را بدون امید می شناسد؟