طنز خَندِه خآنـه عَمو اَزرآعـــیل

[فاطم]

 

[فاطم]

 

[M.Fakher]

خدایا جیب ما را پر بفرما
مرا با تاجران دم خور بفرما

هر آن کس مانعم شد…نان او را ،
شبیه نان من آجر بفرما

 

[M.Fakher]

به یارو میگن امتحان رانندگی قبول شدی؟
میگه معلوم نیست ماشینو زدم تو دیوار، سروان رفته تو کما
منتظرم برگرده ببینم چی میشه!

 

[M.Fakher]

توف به این شانس :.الان نشستم با هر دینی که حساب کردم دیدم آخرش باید برم جهنم

 

[M.Fakher]

بابام برگشته میگه کاش الان جای تو بودم پدرم زنده بود یه چای دم میکردم باهاش میخوردم؛






پدرِ من بگو چای میخوام دیگه، پای اون مرحومو چرا میکشی وسط

 

[M.Fakher]

چهار چیز که حوّا نمی توونست به آدم بگه :۱- آدمت می کنم! ۲- از شوهرای دیگه یاد بگیر! ۳- قبل از تو صد تا خواستگار داشتم! ۴- می رم خونه مامانم!
خوشبحال آدم

 

[M.Fakher]

مرد خود پسند و مغروری بالای سر کشاورزی ایستاده بود و کارکردنش را نگاه میکرد، پس از مدتی مردباغرورگفت بکار.. بکار که هرچه بکاری ما میخوریم… کشاورز گفت نوش جان، من یونجه میکارم!
خخخ

 

[M.Fakher]

پشت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین… میگم برو اونور پول ندارم!
میگه….. نمیگفتی هم از قیافت معلوم بود
:/

 

[M.Fakher]

امروز به معنای واقعی کمبود یه مرد را توی زندگیم احساس کردم،
کمبود دستهای محکم قوی و مردانه اش را…
لامصب در شیشه مربارو هر کاری کردم باز نشد