روی سایت دلنوشته حال دگرگون | ashki911 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Alef_Gaf
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 1,606
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا
نام دلنوشته:دگرگون
نویسنده:ashki911
ژانر:عاشقانه
مقدمه:
کاش کسی پیدا شوددرمیان انبوهی از حال های دگرگونم
رخت را به رخم بکشد
و جرعه از مِی چشمانت در پیک زندگی ام بریزد
تا دوباره تب کنم برای تو،
برای تویی که اندی بیش نیست
مرا دلسوخته کردی وخودت را اسطوره ی خواب هایم
یا حداقل کسی پیدا شود ومرا ارام کند وبه من بفهماند
که کسی با یک نگاه دلبسته نمی شود
واین حال دگرگون مرا تعبیری جز عشق کند
کاش قلب اینگونه بی تاب نمی کوبید
ومغز اینگونه راحت نمی خوابید
کاش بیدار می ماند وکمی دلیل ومنطق پشت سرهم قطار می کرد
وبهم می فهماند که این عشق جاده ای بن بستی است
که اخرش دلشکسته ای بیش نیستم
ولی چه کنم دل است
نمی فهمد!96543
 
آخرین ویرایش
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
پروانه ای شده ام که به گرد شمع می چرخد
ومی دانم شعله شمع سوزنده است
منتظری شده ام که به روی صندلی نشسته ام
و می دانم که اندازه ها بی رحم است
عاشق شده ام با یک نگاه
و می دانم که عشق یکطرفه پایان خوشی ندارد
ولی باز هم عاشق تر میشوم هرشب بیشتر از شب قبل دگرگون تر میشود حال دلم
و دیوانه تر می کوبد قلبم وقتی به لبخندت فکر میکنم​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
حال دلم متغیری شده که هر چه در معادلات زندگی بدون تو میگذارم
حل نمی شود
کاش بودی وبودنت را جا ی گذاری می کردم
وحال دلم دگرگون میشد​
 
آخرین ویرایش
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
انگار حواست نیست
که وقتی نگاهم میکنی حال یک ادم را دگرگون میکنی
انگار حواست نیست
که وقتی میخندی برای یک ادم خاطره می سازی
انگار حواست نیست
که هر بار گرمی نفس هایت در فضا می پیچد جان یک ادم را میگیرد​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
وقتی عاشقت شدم دلم تمام صداهای دنیا را خواست
تا تورا فریاد بزنم با تمام وجود
وقتی دلتنگت شدم دلم تمام ابرهای دنیا را خواست
تا برای دلم گریه کنم در تمام نبودنت
وقتی ازت دور شدم دلم تمام ارزو های دنیا را خواست
تا تورا ارزو کنم برای تمام سال های زنده بودنم​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
عشق وحشت دارد
وحشتی که روزی هزار بار تنم را میلرزاند
عشق اشک وآه دارد
اشکی که همدم تنهایم بود وآهی که مرهم دلتنگی ام
عشق خنده دارد
برای وقتی به تو برسم
عشق دیوانگی دارد
برای وقتی به تو برسم
من به تو،تو به من بپیوند
وپر کن روزمرگی ام از بودنت​
 
آخرین ویرایش
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
تو در چشمانم خانه کرده ای!
به هر جا مینگرم تورا میبینم​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
قلبم تا نگاهت را دید
مرا ول کرد!
تو بخاطر کدام نگاه مرا ول کردی؟​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
چشمانم تا عاشقت شدند
تو را فریاد زدند
به طوری که بر همگان هویدا شد
درد چشم من
ولی تو نفهمیدی!
میدانی چرا؟
دور دلت زیادی شلوغ بود
صدای چشمانم نمیرسید
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
نه من سخنی به لب اوردم
نه تو کوک های لبانت را از هم گشودی
چشم هایت بود که با من حرف می زد،
برایم انقدر گفت که بالاخره دل غافل شد
وکیش ومات!​
 
امضا : Alef_Gaf
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا