- ارسالیها
- 2,029
- پسندها
- 104,739
- امتیازها
- 64,873
- مدالها
- 36
- سن
- 38
- نویسنده موضوع
- #11
در بحرین فردی شتر خود را گم کرده بود وقتی در بیابان انرا یافت ، ریسمانی به گردنش انداخت و بطرف منزل خود روان شد و در بین راه ، در حال گذر از قبرستان «عجمان» بود که ناگهان دختری را در کمال زیبایی و لطافت دید و حیران بود که ان دختر کیست در قبرستان چه میخواهد که ناگهان ان دختر، صاحب شتر را به اسم صدا زد و گفت : برای برگشت خیلی تاخیر داشتی و میدانی من چه مدت انتظار تو را میکشم ؟ هم اکنون ارزوی وصلت با تو را دارم و ...... از انجایی که ان دختر بی نهایت زیبا رو و خوش اندام بود ان مرد صاحب شتر نیز به او رغبت نشان داد و شتر خود را بر زمین خوابانید تا ..... وقتی که تمام اعضای دختر را نگاه میکرد متوجه شد که پاهای او مانند پا های ادمیان نیست و از مو پوشیده شد و کثیف میباشد ، بسرعت متوجه شد که ان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.