متون و دلنوشته‌ها ◘ شاعران مرد ◘

[SHIRIN.SH]

با من حرف بزن

آن طور که رودخانه ای با دشت

درختی با سایه‌اش

گیاه با نور

خواب با ساعت چهار و ده دقیقه‌ی صبح

با من حرف بزن

اگر نه دهانم را بیرون می‌آورم

و دور می‌اندازم!

| محمد عسکری ساج |​

 

[SHIRIN.SH]

اتاق

جهان کوچکى ست

براى این همه تنهایى...!

| سید محمد مرکبیان |​

 

[SHIRIN.SH]

مجال بوسه

به لب‌‌های خویشتن بدهیم

که این بلیغ‌ترین

مبحث شناسایی‌ست.

| حسین منزوی |​

 

[SHIRIN.SH]

حیف موهای پر کلاغی نیست؟

روسری دور آن قفس بکشد

جز من و تو کسی که اینجا نیست

بگذار آسمان نفس بکشد...

| مجید آژ |​

 

[SHIRIN.SH]

گفتی دوستت دارم و رفتی،

من حیرت کردم!

از دور سایه‌هایی غریب می‌آمد،

از جنس دل تنگی و اندوه

و غربت و تنهایی

و شاید عشق...



با خود گفتم هرگز دوست‌ات نخواهم داشت،

گفتم عشق را نمی‌خواهم !

ترسیدم و گریختم...

رفتم تا پایان هر چه که بود و گم شدم،

و این‌ها

پیش از قصه‌ی لبخندِ تو بود...

| مصطفی مستور |​

 

[SHIRIN.SH]

و مهربان باشید

با آن زنی که مرا کشت!

که این جنایت زیبا

همیشه خواستنی بود.

| رضا براهنی |​

 

[SHIRIN.SH]

عشق

راهی‌ست برای بازگشت به خانه

بعد از کار

بعد از جنگ

بعد از زندان

بعد از سفر

بعد از...

من فکر می‌کنم

فقط عشق می‌تواند پایان رنج‌ها باشد.

| رسول یونان |​

 

[SHIRIN.SH]

به یادت هست آن شب را که تنها

به بزمی ساده مهمان تو بودم؟

تو می‌خواندی که: دل دریا کن ای دوست

من اما غرق چشمان تو بودم؟

| سیاوش کسرایی |​

 

[SHIRIN.SH]

هر بار که

خانه را می تکانیم

چیزهایی پیدا می کنیم

که مدت ها

دنبالش می گشتیم!

حالا تو بگو

از کجای این خانه

شروع کنم

تا دوباره پیدایت کنم ؟!

| حمید جدیدی |​

 

[SHIRIN.SH]

نوروز منی تو

با جان نو خریده به دیدارت می دوم

شکوفه های توام من

به شور میوه شدن

در هوای تو پر می کشم...

| شمس لنگرودی |​