اطلاعاتی راجع به اساتید مدرسه هاگوارتز

[..•Mαηiα•..]

شخصیت و درس آخرتون: آقای فیلچ

سرایدار مدرسه هاگوارتز است. او یک پیرمردی بد اخلاق است که از دانش آموزان به شدت متنفر است. فیلچ گربه ای به نام خانم نوریس دارد که به نظر می رسد که یک رابطه روانی بین او و فیلچ وجود دارد چون خانم نوریس همیشه در جاهای مختلف قصر سرک می کشد و اگر ببیند کسی در حال قانون شکنی ست، فیلچ در عرض چند دقیقه در آن جا ظاهر می شود. هیچ کس، البته به غیر از فرد و جرج و در حال حاضر هری به خاطر داشتن نقشه ی غارتگر، به اندزه فیلچ راه ها و میانبرها و درهای مخفی هاگوارتز را بلد نیست. فیلچ یک فشفشه/تردست است.این به این معنی ست که او در خانواده ای جادویی به دنیا آمده ولی هیچ قدرت جادویی ندارد و نمی تواند جادو کند. بد اخلاقی او و رفتار کنونی اش شاید به خاطر همین امر باشد. فیلچ از...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[..•Mαηiα•..]

پروفسور فلیت ویک

فلیت ویک استاد درس وردهای جادویی می باشد. او یک جادوگر کوچک اندام است ولی قدرت های جادویی اش اصلا کوچک نیستند. وی یک جادوگر ماهر است و بر طبق یک شایعه، در دوران جوانی اش قهرمان دوئل بوده. (ت.ا) فلیت ویک یک مرد احساساتی است.وی، زمانی که فهمید جینی ویزلی را به داخل تالار اسرار برده اند، شروع به گریه کرد. ظاهرا وی روح لطیفی دارد. در کلاس وردها، زمانی که دست و پا چلفتگی نویل باعث شد که فلیت ویک در هوا معلق باقی بماند، او این مسئله را با خوشرویی پذیرفت و به خاطر این کار با نویل با عصبانیت برخورد و او را مجازان نکرد. ولی او گذشته از اندام کوچکش و خوشرویی اش، انتظار احترام متقابل را دارد.

وقتی که فلیت ویک هری و مالفوی را در حال جدل کردن درباره جاروی جدید هری، نیمبوس 2000 ،...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[..•Mαηiα•..]

ریموس لوپین

هری، رون و هرماینی، پروفسور ریموس جی لوپین را برای اولین بار در قطار سریع السیر هاگوارتز دیدند. او در آن زمان یک شنل کهنه پوشیده بود. با اینکه لوپین جوان است ولی او موهایی قهوه ای و سفید دارد. او اغلب خسته و بیمار به نظر می رسد. رون درباره اش می گوید:« یه طلسم خوب می تونه کارشو تموم کنه. » ولی در واقع او یک جادوگر قوی می باشد. او توانست یکی از دیمنتور های آزکابان را از قطار بیرون براند و از هری محافظت کند. او همچنین اعتماد مادام پامفری را به خاطر دادن شکلات به هری، جلب کرد. دانش آموزان توانستند اولین تجربه خود را درباره موجودات سیاه، در کلاس های لوپین کسب کنند. سبک تدریس وی که بر اساس اعتماد به نفس، معلومات زیاد، مهربانی و خنده بنا شده، باعث شده که کلاس هایش از بهترین کلاس...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[..•Mαηiα•..]

شخصیت لوپین

تولد: 1960 ، هم سن اسنیپ (م.ق.28) لوپین نیمه مشنگ است، یکی از والدین وی مشنگ بوده
نام میانی: جان
هاگوارتز: سپتامبر 1، 1971 تا 1978
گروه: گریفندور
اسم مستعار: مونی یا همان مهتابی (به خاطر گرگینه بودنش)
چشم: ؟
مو: قهوه ای روشن و کمی سفید (ز.آ.5) البته ماهی یک بار پر مو تر می شود!
ویژگی خاص: گرگینه؛ به همین خاطر او اغلب بیمار و خسته به نظر می رسد و بیشتر لباس هایش کهنه می باشند چون نمی تواند کار مناسبی پیدا کند.
صدا: خشن (ز.آ.5)
تخصص: دفاع در برابر جادوی سیاه (1993 تا 1994)
استعداد خاص: به همراه دو قلوهای ویزلی، تنها کسانی هستند که با تمام هاگوارتز آشنا هستند.

 

[..•Mαηiα•..]

زمانبندی


1960
×ریموس جان لوپین به دنیا می آید.

قبل از جشن تولد یازده سالگی (تاریخ نا مشخص)
توسط یک گرگینه گاز گرفته می شود و خودش نیز به یک گرگینه تبدیل می شود. « وقتی این اتفاق افتاد من یه پسر کوچولو بودم. »

1971
×یک خانه در هاگزمید ساخته شد، یک تونل از هاگوارتز به خانه متصل شد و بید کتک زن را در سر تونل کاشتند تا لوپین بتواند به راحتی و ایمنی کامل تغییر شکل دهد.
×اگوست: توسط مدیر جدید، آلبوس دامبلدور، به هاگوارتز دعوت شد.
×سپتامبر: ریموس اولین سالش را در هاگوارتز آغاز می کند، در گروه گریفندور قرار می گیرد، با گریفندوری هایی چون جیمز پاتر و سیریوس بلک و پیتر پتی گرو دوست می شود.

1972
×پاتر، بلک و پتی گرو متوجه گرگینه بودن ریموس می شوند و شروع به یاد گرفتن انیمایگس (جانور نما) بودن...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[..•Mαηiα•..]

1981
×سیریوس به وی مظنون می شود و فکر می کند که به عنوان جاسوس به ولدمورت خدمت می کند برای همین پتی گرو را رازدار پاتر ها می کند.
×31 اکتبر: صمیمی ترین دوستانش را از دست می دهد. جیمز و لیلی پاتر کشته می شوند. سیریوس بلک به زندان آزکابان فرستاده می شود. پتی گرو ظاهرا به قتل می رسد.

1993
×اول سپتامبر: هری را از دست دیمنتور های آزکابان در قطار سریع السیر هاگوارتز نجات می دهد. استاد دفاع در برابر جادوی سیاه می شود.
×نوامبر: هری از وی خواهش می کند که روش مقابله با دیمنتور ها را به او آموزش دهد. لوپین موافقت می کند و در ترم بعدی به هری این طلسم سخت و پیچیده را یاد می دهد.

1994
×ششم ژوئن: لوپین و بلک، پتی را مجبور می کنند تا به شکل انسانی تغییر شکل دهد و داستان تلخ خ**یا*نت پیتر به پاتر ها آشکار...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[..•Mαηiα•..]

سوروس اسنیپ

مو: سیاه و روغن زده، تا شانه هایش می رسد
چشم: سیاه و براق، ولی مثل چشم های هاگرید با محبت نیستند
دندان ها: کج و معوج و زرد (ز.آ.14)
رنگ چهره: بیمار مانند، همیشه رنگ پریده توصیف شده
ویژگی خاص: بینی دراز و کج، اخمو، بر روی بازوی چپش علامت شوم وجود دارد ولی همیشه واضح نیست
تاریخ تولد: 9 ژانویه، 1960 (جی کی)
گروه: اسلیترین
ردا: سیاه و مواج
تخصص: معجون ها، ولی دفاع در برابر جادوی سیاه را ترجیح می دهد. او همچنین یک چفت کن عالی می باشد
دفتر: مجاور کلاسی که در آن معجون سازی درس می دهد

سوروس اسنیپ رئیس گروه اسلیترین و استاد معجون ها در هاگوارتز است. او یک مرد قد بلند با بینی عقابی و موهایی سیاه و روغن زده است که تا شانه هایش می رسد. وی شخصیت نامطبوع عجیبی دارد اما معجون ساز ماهری...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[..•Mαηiα•..]

اسنیپ و جیمز پاتر از همان اول که با هم آشنا شدند از همدیگر بیزار بودند و این رابطه توسط سیریوس بلک تقویت می شد. سیریوس و جیمز اسم مستعار "زرزروس" را بر اسنیپ نهادند و همیشه او را به خاطر ظاهرش مسخره می کردند. جیمز تا سال پنجمش عادت زشتی داشت و آن اینکه دانش آموزان را بی دلیل جادو می کرد. اینکه چه کسی دعوای بین اسنیپ و جیمز را شروع کرد و به چه دلیلی، نامشخص است ولی ظاهرا آن ها هیچ فرصتی را برای طلسم کردن همدیگر از دست ندادند. یکی از بدترین خاطرات اسنیپ، توهین علنی به وی در مقابل دانش آموزان توسط جیمز پاتر است. جیمز فقط برای سرگرمی سیریوس بعد از امتحان سمج دفاع در برابر جادوی سیاه این کار را کرد.

بر طبق گفته سیریوس، اسنیپ همیشه او و جیمز را تعقیب می کرد تا راهی برای اخراج آن دو پیدا کند...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[..•Mαηiα•..]

هاگرید یک نیمه غول است و قدش دو برابر یک مرد عادی می باشد. او عاشق موجوداتی است که آن ها را حیوان خانگی می نامد در حالی که بقیه آن ها را هیولاهای وحشی می دانند. ظاهر هاگرید بسیار خشن به نظر می رسد ولی قلبش رئوف و مهربان است. پدر هاگرید یک جادوگر بود که هنگامی که هاگرید در سال دوم بود، مرد. (1941 یا 1942) هاگرید در سال 1940 به هاگوارتز رفت و در گروه گریفندور قرار گرفت. در سال سوم تحصیلش، تام ریدل او را متهم به باز کردن تالار اسرار که باعث آزاد شدن هیولای درون آن و کشته شدن مارتیل شد، کرد و هاگرید از هاگوارتز اخراج شد. آلبوس دامبلدور که در آن زمان استاد تغییر شکل بود تدارکات لازم را فراهم کرد تا هاگرید به عنوان شکاربان در هاگوارتز باقی بماند.او همیشه به دامبلدور وفادار ماند. در سال 1993 به...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[..•Mαηiα•..]

خانواده

اصالت: نیمه غول
مادر: فریدولفا Fridwulfa ، یکی از آخرین غول های انگلستان، او خانواده اش را وقتی هاگرید سه سال داشت ترک کرد.
پدر: جادوگر، نام وی مشخص نیست، در سال 2-1941 هنگامی که هاگرید در سال دوم تحصیلی بود، مرد. (ج.آ.23)
اجداد: ؟
برادر: گراوپ Grawp ، یک غول، برادر ناتنی
دوران بچگی: توسط پدر جادوگرش بزرگ شد. بعد از سال دوم در یتیم خانه بود و بعد از آن دامبلدور از او مراقبت می کرد.
مکان خانه در بچگی: ؟
علاقمندی ها: مادام ماکسیم از مدرسه بوباتون
حیوانات خانگی: فنگ، آراگوگ، باک بیک (هیپوگریف)، نوربرت (اژدها)، فلافی (سگ سه سر)