روی سایت دلنوشته یادم تو را فراموش|Majid_J_H_Mirzaei و niloo_j کاربران انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Niloo.j
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 49
  • بازدیدها 1,899
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
101317

به نام خالق عشق

نام دلنوشته :
یادم تو را فراموش

نام نویسندگان : Majid_J_H_Mirzaei و niloo_j

مقدمه :

روزی عاشق شدیم ، قول ها گذاشتیم ، حرف ها زدیم ، خاطره ها ساختیم و قسم خوردیم تا ابد کنار هم با عشق زندگی کنیم .

حال چه شد بعد آن همه قول و قرار دور از هم شدیم و چه آسان میگوییم
یادم تو را فراموش ...
 
آخرین ویرایش
امضا : Niloo.j

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #2
سال ها گذشت و از زندگی کنار هم بودن خسته شدیم

عشق را فراموش و بدی هایمان را دیدیم

عشقم این پایان خوبی نبود اما یادم تو را فراموش...
 
آخرین ویرایش
امضا : Apotemnophilia

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
یادت هست اولین بار که یک دیگر را دیدیم ،

چقدر زیبا لبخند زدی ؟چه زیبا نامم را صدا کردی ؟

و من چه مات و مبهوت این زیبای ات مانده ام ، مات

تمام مردانگی ات ، مات نامم که چه زیبا از لبهای تو

بیرون آمد ولی حال چه شد بعد آن همه زیبایی

چه راحت گفتی
یادم تو را فراموش و رفتی ؟

 
امضا : Niloo.j

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #4
همیشه فکر می کردی تو را رها می کنم

همیشه فکر می کردی به تو خ**یا*نت می کنم

شک داشتی تو به من هر روز و هر شب

حال تو را تنها می گذارم با تمام شک هایت

تا خوب به کار هایت فکر کردی عزیزم​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Apotemnophilia

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
معشوقه ام تو خود بگو ، تو خود را جای من بگذار ،

تو اگر مرا ، با مرد دیگر می دیدی چه حالی می شدی

و من تو را به خیالاتی بودن محکوم میکردم ،

اگر دروغ می گفتم و صدها بهانه می آوردم ،

درحالیکه که دروغ ام واضح بود،

و تو را دیوانه می خواندم ،

چه حالی داشتی ؟!

حال من را بد می دانی ...

باشد
معشوقه ام

یادم تو را فراموش...



 
آخرین ویرایش
امضا : Niloo.j

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #6
چه کنم هرچه می گفتم تو باورت نمی‌شد

خسته شده بودم از توضیح‌های بی جا

از تحمل تهمت‌های ناروایت عزیز دلم

چاره‌ای جزترک تو نداشتم!

خوب باید این را تو درک می‌کردی

چه بلایی بدتر از این می‌شد سرم بیاید

کنارت ماندن سخت بود و دوریت سخت تر​
 
امضا : Apotemnophilia

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
یاد اولین باری که گفتی دوستت دارم افتادم

اولین باری که مرا عشقم صدا کردی

اولین باری که مرا در آغوش کشیدی

چقدر دلم برای اولین بارها تنگ شده است

چه شد
معشوقه ام که تمام اولین ها آخرین شد.

چه شد که فراموش شد تمام اولین ها

چه شد که
یادم تو را فراموش شد.
 
آخرین ویرایش
امضا : Niloo.j

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #8
زندگی من اولین قانون مان را به یاد بیاور

زندگی بی هم معنا ندارد!

چه شد که مرا از خود راندی؟

آیا این تو نبودی که می‌گفتی زندگی بی تو

تصورش هم برایم سخت است؟

حال یادم را از ذهنت کردی فراموش؟​
 
امضا : Apotemnophilia

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
میخواهم اعتراف کنم دلم برایت تنگ است

دلم برای تمام لج بازیهایت تنگ است

دلم برای تمام نامردیت تنگ است

دلم برای تمام مهربانیت تنگ است

دلم برای تمام دروغ هایت تنگ است

دلم برای تمام بی وفایی ات تنگ است

دلم برای تمام عشق های الکی ات تنگ است

دلم برای خوبیهایت تنگ است

دلم برای تمام حماقتم تنگ است

دلم برای همه ات تنگ است

لعنت به منی که هنوز دلم تنگ است

یادم تو را فراموش نشد
 
امضا : Niloo.j

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #10
با دیدن تو حس عجیبی به من دست داد

من آن حس را عشق نام نهادم و خودم را عاشق

تو نیز همچین حسی به من داشته‌ای؟

گفتم دیگر من نیز عاشق شدم، من نیز بزرگ شده‌ام

آخر عشق برای بزرگان بود، نه بچه ها!

اما این پایان، پایان عاشقانه‌ای که فکر می‌کردم نبود​
 
امضا : Apotemnophilia
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا