مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[._.Negar]

جامِ جهان، ز خونِ دلِ عاشقان پُر است
حرمت نگاه دار اگرش نوش میکنی

"چراغ"

 

[m.sina]

گر چراغ شعر روشن ، در شب تارم نبود
رای رفتن ، روی گفتن ، چشم بیدارم نبود
گر نبود این شبچراغ جاودان قرن ها
در ظلام این شبستان راه دیدارم نبود

روشن

 

[°.ELENA.°]

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

ناظر روی تو صاحب نظرانند آری

سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست

مهمان

 

[ᴢαняα]

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

ناظر روی تو صاحب نظرانند آری

سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست

مهمان

رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب
میزبان ماست هر کس می‌شود مهمان ما

(جنگ)

 

[بهآر :)]

رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب
میزبان ماست هر کس می‌شود مهمان ما

(جنگ)

ننگ است کمی درنگ تا پیروزی
از دست منه تفنگ تا پیروزی
دانی چه بُوَد پیام یاران شهید
این‌ است که جنگ جنگ تا پیروزی

(صبر)

 

[MAHl]

ننگ است کمی درنگ تا پیروزی
از دست منه تفنگ تا پیروزی
دانی چه بُوَد پیام یاران شهید
این‌ است که جنگ جنگ تا پیروزی

(صبر)

صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست

(تنهایی)

 

[M.Fakher]

صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست

(تنهایی)

ز تنهایی ملولم, چند نالم؟
ز بی یاری به جانم, تا کی بنالم؟


سایه

 

[MAHSHID SHAKIBAEI]

ز تنهایی ملولم, چند نالم؟
ز بی یاری به جانم, تا کی بنالم؟


سایه

سایه سنگ بر آینه خورشید چرا؟
خودمانیم، بگو این همه تردید چرا؟

″زمان″

 

[M.Fakher]

سایه سنگ بر آینه خورشید چرا؟
خودمانیم، بگو این همه تردید چرا؟

″زمان″

زان به چشم من در آیی هر زمان
کز صفا آب روانی ساقیا


زبان

 

[Mahtab Rezayat]

زان به چشم من در آیی هر زمان
کز صفا آب روانی ساقیا


زبان

زبانم قاصر است از این همه زیبایی خویش
خویشتنداری را ز کی آموختم؟

مهتاب