ایران هتل زندان در ایران

  • نویسنده موضوع ..TaraɲΘm..
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 239
  • کاربران تگ شده هیچ

..TaraɲΘm..

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
29/3/18
ارسالی‌ها
1,497
پسندها
12,044
امتیازها
38,673
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
در آهنی و سنگین بسته می شود. چیزی جز سیاهی دیده نمی‌شود. دیگر تنها به دنبال نفس است. تند تند نفس می کشد. بالا رفتن تپش قلبش را حس می کند. انگار پوست روی سینه اش در حال شکافتن است. همه نگرانی اش تنها این است که آیا اینجا می توان نفس کشید؟

ناگهان ضعف می کند. مجبور می شود به دنبال تکیه گاهی باشد. کمی به سمت راستش حرکت می کند. دیواری را با آرنج دستش لمس می کند. سپس انگشتانش را به دیوار می کشد. سیارهای ریز دیوار را لمس می کند. جای کشیدن ناخن ها را حس می کند. پشت به دیوار می کند و آرام آرام می نشیند. پایش را که دراز می کند اندازه سلول را می فهمد.

شاید عرضش به 1.5 متر برسد. نفس عمیقی می کشد. شکل نشستن را عوض می کند تا بتواند دراز بکشد. آرام آرام به پشت دراز می کشد و چشم هایش را می بندد. هر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ..TaraɲΘm..

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
43
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
21
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
36
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
21
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
60
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
19
عقب
بالا