روی سایت دلنوشته ای دوست |mahkameکاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع MAHKAME _R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 40
  • بازدیدها 1,460
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
155587100004531.jpg

به نام خداوند بخشنده و مهربان
به نام خدایی که همتا ندارد

دلنوشته: ای دوست
نویسنده: mahkame
ویراستار: نسترن بانو


مقدمه: گاهی اوقات وقتی تنها می‌شویم یا دلمان می‌گیرد، با دوستی سخن می‌گوییم تا دلتنگی‌مان برطرف شود. سخن گفتن با یک دوست خیلی لذت‌بخش است!
حال اگر دوستمان رفیق نیمه راه شود چه باید کرد؟
باید به انتظارش نشست تا بیاید...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
ای دوست، یادت می‌آید دوران کودکی‌مان؟
ای دوست، یادت می‌آید لحظه‌های خوش زندگی‌مان؟
ای دوست، سفر کردی؟
ای دوست، چرا تنهایم گذاشتی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
ای دوست، یادت می‌آید بازی‌های کودکی‌مان؟
ای دوست، یادت می‌آید مزه کیک‌های مادرم؟
ای دوست، یادت می‌آید در زیر باران، با قدم‌های کوچک راه می‌رفتیم تا بیشتر در زیر باران خیس شویم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
ای دوست، یادت می‌آید از عکس‌هایی که گرفتیم؟
ای دوست، یادت می‌آید از قلکی که شکستیم تا برای مادرم هدیه بخریم؟
ای دوست، یادت می‌آید از لجبازی‌های کودکی‌مان؟
ای دوست، یادت می‌آید از سفر شمال‌مان؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
ای دوست، یادت می‌آید از قائم باشک‌مان؟
یادت می‌آید زخم دستانم که با شالت بستی؟
یادت می‌آید که گفتی هرگز ترکم نمی‌کنی؟
پس چه شد آن قولت؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
ای دوست، یادت می‌آید از یادگاری‌مان؟
یادت می‌آید از قولی که داده‌ایم؟
ای دوست، خسته‌ام... خیلی خسته!
از منتظر ماندن خسته شدم، بیا!
ای دوست...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
ای دوست، چه کردی با من؟
چرا فراموشم کردی؟
چرا به سویم نمی‌آیی؟
چرا نامه ندادی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
ای دوست، چشمان خیسم در انتظار توست
دیگر توان ندارم
دیگر بریده‌ام
با رفتنت قلبم سنگ شد!
چه کنم با گرگ‌های گرسنه؟
چه کنم با زخم‌های قلبم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
یادت می‌آید سرت را بر شانه‌ام می‌گذاشتی و اشک می‌ریختی؟
ای دوست، یادت می‌آید برایت هر شب قصه می‌خواندم؟
یادت می‌آید با آغوش گرمم گرمت می‌کردم؟
یادت می‌آید با بوسه‌هایم، گونه‌هایت سرخ می‌شد؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MAHKAME _R

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/2/19
ارسالی‌ها
932
پسندها
11,949
امتیازها
34,373
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
یادت می‌آید می‌گفتی از انتظار کیشدن بدت می‌آید؟
پس چه شد؟ چرا مرا در انتظار گذاشتی؟ چرا من؟
ای دوست، یادت می‌آید می‌گفتی نفسم بند نفس‌های توست؟
یادت می‌آید می‌گفتی طاقت اشک‌هایم را نداری؟
پس چه شد؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا