نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار عليرضا آذر

  • نویسنده موضوع Arsin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 227
  • بازدیدها 7,039
  • کاربران تگ شده هیچ

sad.dracula

مدیر بازنشسته
سطح
2
 
ارسالی‌ها
892
پسندها
1,999
امتیازها
15,473
مدال‌ها
1
  • #31
یه جای کار مشکل داشت یه جای کار می لنگید

همیشه مادرم با ما ، پدر با خونه می جنگید

غرور مادرم گاهی ، به دنیام پشت پا می زد

دلم میسوخت وقتی که پدر تو عشق جا می زد
 
امضا : sad.dracula

کوکیッ

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
299
پسندها
3,895
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #32
در نگاهش نگاه میکردم
در نگاهش دو گرگ پنهان بود
نیش تیز کنار ابروهاش
او هم از توله های آبان بود
 
امضا : کوکیッ

atash.r

کاربر انجمن
سطح
11
 
ارسالی‌ها
332
پسندها
2,161
امتیازها
13,073
مدال‌ها
15
  • #33
در دلم اهن تف دیده ی بسیاری هست
وای از ان دم که بخواهم دهنی باز کنم
انچنان م**س.ت کنم روح بچرخد در من
انچنان نعره زنم سقف زمین چاک شود
انچنان شانه بلرزانم و هی،هی بکنم
که برای همه دشت خطر ناک شود
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : atash.r

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #34
در مـاندگی یعنی تو اینجایی
من هم همین جایم ولی دورم
تو اختیار زندگی داری
من زندگی را سـخــت مجبورم​
 
امضا : m.sina

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #35
من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند
در شهرِ خودم مرا نمی فهمیدند

این دغدغه را تاب نمی آوردند
گاهی همگی مسخره ام می کردند

بعد از تو به دنیای دلم خندیدند
مردم به سراپای دلم خندیدند

در وادیِ من چشم چرانی کردند.
در صحن ِ حَرم تکه پرانی کردند

در خانه ی من عشق خدایی می کرد
بانوی هنر، هنرنمایی می کرد

من زیستنم قصه ی مردم شده است
یک تو، وسط زندگیم گم شده است
 
امضا : SAN.SNI

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #36
من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند
در شهرِ خودم مرا نمی فهمیدند

این دغدغه را تاب نمی آوردند
گاهی همگی مسخره ام می کردند

بعد از تو به دنیای دلم خندیدند
مردم به سراپای دلم خندیدند

در وادیِ من چشم چرانی کردند.
در صحن ِ حَرم تکه پرانی کردند

در خانه ی من عشق خدایی می کرد
بانوی هنر، هنرنمایی می کرد

من زیستنم قصه ی مردم شده است
یک تو، وسط زندگیم گم شده است

تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر یزند
تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : m.sina

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • #37
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست

یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست
 
امضا : Arefeh.h
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #38
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست

یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود
تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود
 
امضا : m.sina

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #39
تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود
تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود
در خانه ی من عشق خدایی می کرد
بانوی هنر، هنرنمایی می کرد

من زیستنم قصه ی مردم شده است
یک تو، وسط زندگیم گم شده است
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #40
در خانه ی من عشق خدایی می کرد
بانوی هنر، هنرنمایی می کرد

من زیستنم قصه ی مردم شده است
یک تو، وسط زندگیم گم شده است

توی چشمت دوباره ماهی ها
توی چشمت عمیق اقیانوس
توی چشمت همیشه دعوا بود
بین هر هشت دست اختاپوس
توی چشمت چقدر آدم ها
داس ها را به باغ من زده اند
سیب بکری برای خوردن نیست
تا ته باغ را دهن زده اند
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا