مشاعره مشاعره با اشعار عليرضا آذر

[سَنا]

یا کنج قفس یا مرگ،این بخت کبوتر هاست
دنیا پل تاریکی ،بین بد و بدتر هاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر یزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود
تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود

 

[paaa]

تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر یزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود
تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود

در خانه ی من عشق خدایی میکرد
بانوی هنر هنرنمایی میکرد

 

[jαɴα]

در خانه ی من عشق خدایی میکرد
بانوی هنر هنرنمایی میکرد

دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست

یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست

یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست

تا مرا مینگرد قافیه را میبازم
بازی منتهی‌الآخره را می‌بازم
سیبِ سیب است تَن انگیزه ی هر آه منم
رطب عرشِ نخیل او قدِ کوتاه منم
ماده آهوی چمن،هوبره ی سینه بلور
قاب قوسِین دهن، شاپریه قلعه ی دور
مظهر جانِ پلنگم که به ماهی بندم
و به جز ماه دل از عالم و آدم کندم

 

[*Niloofar*]

تا مرا مینگرد قافیه را میبازم
بازی منتهی‌الآخره را می‌بازم
سیبِ سیب است تَن انگیزه ی هر آه منم
رطب عرشِ نخیل او قدِ کوتاه منم
ماده آهوی چمن،هوبره ی سینه بلور
قاب قوسِین دهن، شاپریه قلعه ی دور
مظهر جانِ پلنگم که به ماهی بندم
و به جز ماه دل از عالم و آدم کندم

من خرابم بنشین
زحمت آوار نکش

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

من خرابم بنشین
بنشین زحمت آوار نکش

شرح دو جهان خواهش در شعر میسر نیست
اندازه‌ی اندوهم اندازه‌ی دفتر نیست ...

 

[paaa]

شرح دو جهان خواهش در شعر میسر نیست
اندازه‌ی اندوهم اندازه‌ی دفتر نیست ...

تو نبودی اذیتم کردند

زندگی سخت کودک آزار است!

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

تو نبودی اذیتم کردند

زندگی سخت کودک آزار است

تیک تاک تمام ساعت ها
تاک تیک دقیق مرگ من است
رو به صفر زمان تماشا کن
حرکت ثانیه شمارم را
نه به تقویم اعتقادی نیست
فصل فصلم به زرد معتقد است

 

[*Niloofar*]

تیک تاک تمام ساعت ها
تاک تیک دقیق مرگ من است
رو به صفر زمان تماشا کن
حرکت ثانیه شمارم را
نه به تقویم اعتقادی نیست
فصل فصلم به زرد معتقد است

تو هم پرسیده بودی که چه خواهی کرد با دوری
صبوری کن برایت مینویسم شرح حالم را

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

تو هم پرسیده بودی که چه خواهی کرد با دوری
صبوری کن برایت مینویسم شرح حالم را

این پچ پچ ها چیست،رهایم بکنید
مردم خبری نیست،رهایم بکنید
من را بگذارید که پامال شود
بازیچه ی اطفالِ کهنسال شود
من را بگذارید به پایان برسد
شاید لَت و پارَم به خیابان برسد