مشاعره مشاعره با اشعار سيد مهدى موسوى

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Arsin
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 72
  • بازدیدها بازدیدها 4,182
  • برچسب‌ها برچسب‌ها
    مشاعره سيدمهدى موسوى
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,271
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #71
رسید و دستش را، رو ی زنگ خانه گذاشت

طلوع کرد دوباره ستاره ای که نداشت!



دوید مادر و در چشم های او نِگریست

-«سلام... » بعد درآن بازوان خسته گریست
توی لحظه‌هایی که تاریک بودم، به تو فکر کردم
در اعماق شب، از سحر می‌سرودم، به تو فکر کردم

اگه خونه خون شد، سراسر جنون شد
به تو فکر کردم، که طاقت بیارم
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,958
پسندها
4,706
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #72
توی لحظه‌هایی که تاریک بودم، به تو فکر کردم
در اعماق شب، از سحر می‌سرودم، به تو فکر کردم

اگه خونه خون شد، سراسر جنون شد
به تو فکر کردم، که طاقت بیارم
مشت هارا بکوب بر دنیا

که کسی ریده توی اعصابت

خنده ای باش مثل پیروزی

جلوی چشم های قصّابت
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,271
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #73
مشت هارا بکوب بر دنیا

که کسی ریده توی اعصابت

خنده ای باش مثل پیروزی

جلوی چشم های قصّابت
ترس دارم از این شب مشکوک
مثل بچه از امتحان علوم
ترس دارد به خواب می‌چسبد
تا به فردای پوچ شک بکند
شاید آن چشم‌های بی‌روشن!
به شب لعنتی کمک بکند
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا