روی سایت دلنوشته برگرد| دیاناس کاربر انجمن یک رمان

[ماهی قرمز؛]

به نام کسی که آرامشم از اوست
نام دل نوشته: برگرد
نویسنده: دیاناس
مقدمه:
برگرد
بیا و ببین من طاقت ندیدنت را ندارم


تقدیم به قلب مهربون و غمگین hannaneh20

 

[ماهی قرمز؛]

وقتی که رفت
من کاری نکردم
فقط ...
از دور تماشا کردم رفتنش را !

 

[ماهی قرمز؛]

من هنوز عکس هایت را نسوزانده ام
میشود برگردی؟
حرفی هم از خاطراتت که هر روز قلبم را می سوزانند ، نمی زنم!

 

[ماهی قرمز؛]

من خسته ام
خسته از قول و قرار هایی که هر دم با خودم می گذارم
خسته از ذهنی که قصد فراموشی ندارد
حتی از قلبم هم نفرت دارم
نمی دانم چرا بعد از بی وفایی هایت ...
باز هم تا اسمت می آید
جنون وار خود را به در و دیوار می کوبد!

 

[ماهی قرمز؛]

نبودنت کمرم را خم کرده است
بیا ببین این پیرِ جوان را !

 

[ماهی قرمز؛]

دستم را محکم فشردی
به گونه ام بوسه زدی
زینگ زینگ
تق!
ساعت احمق هم مرا بیدار کرد از رویای داشتنت!

 

[ماهی قرمز؛]

از کودکی زمستان را دوست نداشتم
حال چگونه کنار بیایم با سرمای نبودنت؟

 

[ماهی قرمز؛]

به دلبستگی بین یک خون آشام و گرگینه بنگر
من همان قدر می خواهمت
میدانم نمی توانم داشته باشمت!

 

[ماهی قرمز؛]

فقط برگرد و نبودنت را به من حالی کن
رفتنت حتی عقلم را هم از کار انداخته

 

[ماهی قرمز؛]

من از آن شب که شدم م**س.ت و خراب چشم تو
پشت پایی هم زدم بر نوحه های عاقلان

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.