✿ƒáⱸƶⱸⱨ_Ƿ ✿

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
974
پسندها
3,636
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
سن
23
سطح
12
 
  • #31
گر نمی‌آمیخت با ظاهرپرستی دین ما
سایهٔ نفرین نمی‌افتاد بر آمین ما

در تقلّای عبادت غافل از مقصد شدیم
از سفر واداشت ما را توشهٔ سنگین ما

عشق را گفتم چرا بر من نبستی راه؟گفت
راه بر گمراه بستن نیست در آیین ما

بی تو چون بیمار ، زیر دست عقل افتاده‌ایم
این طبیب ای‌کاش برمی‌خاست از بالین ما

ای ک گفتی دوستانم رشک بر من می‌برند
دشمنان هم چون تو ناچارند از تحسین ما!
 

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • #32
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست

همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پرزدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مساله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • #33
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه می فشارمت اما ندارمت

ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت اما ندارمت

در عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمت

می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمت

می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • #34
نفرین به عشق و عاشقی
نفرین به بخت و سرنوشت

به اون نگاه که عشقتو
تو سرنوشت من نوشت

نفرین به من نفرین به تو
نفرین به عشق من و تو

به ساده بودن منو
به اون دل سیاه تو
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • #35
تو نیستی و خورشید
غمگین‌ تر از همیشه غروب خواهد کرد
و من دلتنگ‌ تر از فردا
به تو فکر می‌کنم
چقدر دوست داشتنی بودی
وقتی چهره رنجور و چشمان مهربانت
در نگاهم خیره می‌شد

اکنون که بازوان خاک
پیکرت را در آغوش گرفته است
کلمه‌های سیاه پوش شعرم
برایت مرثیه‌های دلتنگی سروده‌اند
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/5/19
ارسالی‌ها
11,805
پسندها
5,887
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
سطح
18
 
  • #36
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا

گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا

ز آب دیده که به صد خون دلش پروردم
هیچ حاصل به جز از خون جگر نیست مرا

بی رخت اشک همی بارم و گل می‌کارم
غیر از این کار کنون کار دگر نیست مرا

محنت زلف تو تا یافت ظفر بر دل من
بر مراد دل خود هیچ ظفر نیست مرا

بر سر زلف تو زانروی ظفر ممکن نیست
که تواناییی چون باد سحر نیست مرا

دل پروانه صفت گر چه پر و بال بسوخت
همچنان ز آتش عشق تو اثر نیست مرا

غم آن شمع که در سوز چنان بی خبرم
که گرم سر ببرند هیچ خبر نیست مرا

تا که آمد رخ زیبات به چشم خسرو
بر گل و لاله کنون میل نظر نیست مرا
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.:|Reihane|:.

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/18
ارسالی‌ها
836
پسندها
7,448
امتیازها
22,873
مدال‌ها
5
سطح
0
 
  • #37
.:یا هو:.

.|اکنون،فاضل نظری|.

مجموعه اشعار کتاب "اکنون"
این کتاب به تازگی منتشر و چاپ شده است. به دلیل استقبال شدید متقاضیان، در روز هفتم، به چاپ هفتم رسید!


سخن نویسنده،فاضل نظری در کتاب اکنون:
روزی
هر قضاوت‌کننده‌ای
قضاوت می‌شود
اکنون
تو برای حساب کشیدن از خود بسنده‌ای...


ممنون می‌شم اشکالات تایپی رو گوشزد کنید.

126739


 
آخرین ویرایش
امضا : .:|Reihane|:.

.:|Reihane|:.

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/18
ارسالی‌ها
836
پسندها
7,448
امتیازها
22,873
مدال‌ها
5
سطح
0
 
  • #38
.:دیگران:.

مرا تو راحت جانی و من تو را نگران

گناه کیست که من با توام، تو با دگران

اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو درآن

به جست‌وجوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبه‌اند برایم تمام رهگذران

نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب
چه‌قدر راهزن این جاست بین همسفران

عجب ز عشق که هرکس حکایتی دارد
از این گدازه‌ی آتشفشان در فوران

خموش باش که با دیگران نمی‌گویند

رموز تجربه‌ی وحی را پیامبران
 
امضا : .:|Reihane|:.

.:|Reihane|:.

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/18
ارسالی‌ها
836
پسندها
7,448
امتیازها
22,873
مدال‌ها
5
سطح
0
 
  • #39
.:بی‌تفاوت:.

دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سال‌هاست که هیچ نمی‌آورم به یاد

بی‌اعتنا شدم به جهان بی‌تو آن چنان
کز دیدن تو نه غمگین شوم، نه شاد

من داستان آن گل سرخم که عاقبت
دل‌سوزی نسیم سرش را به باد داد

گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین به عهد بستن و لعت به اعتماد

این زخم‌خورده را به ترحم نیاز نیست
خیر شما رسیده به ما مرحمت زیاد!
 
آخرین ویرایش
امضا : .:|Reihane|:.

.:|Reihane|:.

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/18
ارسالی‌ها
836
پسندها
7,448
امتیازها
22,873
مدال‌ها
5
سطح
0
 
  • #40
.:خواب:.

به هر دل‌بستنم عمری پشیمانی بدهکارم
نباید دل به هرکس بست، اما دوستت دارم

پر از شور و شعف با سر به سویت می‌دوم چون رود
تو دریا باش تا خود را به آغوش تو بسپارم

دل‌آزار است یا ‌دلخواه، ماییم و همین یک دل
ببر، یا بازگردان، من به هر صورت زیان‌کارم

ملامت می‌کنندم دوستان در عشق و حق دارند
تو بیزار از منی اما مگر من دست بردارم؟

تو خواب روزهای روشن خود را ببین ای دوست!
شبت خوش گرچه امشب نیز من تا صبح بیدارم
 
امضا : .:|Reihane|:.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا