عاشقانه‌ها عاشقانه‌های مریم حیدرزاده

[ASaLi_Nh8ay]

شبی گفتی نداری دوست من را​

نمی دانی که من شب چه کردم​

خوشا بر حال آن چشمی که آن را​

به زیبایی پسندیدی و رفتی​

 

[ASaLi_Nh8ay]

به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست​

قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم​

بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد​

دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

حالا بدان تو که رفتی در حسرت بازگشت

یک آسمان اشک آن شب در کوچه پایشده بودم

هر گز پشیمان نگشتم از انتخاب تو هرگز

رفتی که شاید بدانم بیهوده رنجیده بودم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته​

تو مثل سایبان امیدی برای یک دل خسته​

تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم​

تو مثل خنده یاسی و مثل غربت یک غم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

می توان در قلب های بی فروغ​

لحظه ای برقی زد و خورشید شد​

می توان در غربت داغ کویر​

آن ابری که می بارید شد​

 

[ASaLi_Nh8ay]

چه می شود تو صدایم کنی به لهجه موج​

به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت​

تو هیچ وقت پس از صبر من نمی ایی​

در انتظار چه خالیست جای چشمانت​

 

[ASaLi_Nh8ay]

تو نازنین من بودی مثل حالا تا همیشه​

کاشکی به جز من هیچ کسی این قدر زیاد دوست نداشت​

یا که دلت عشق منو اول عشقاش می گذاشت​

 

[ASaLi_Nh8ay]

رویای من همیشه به یاد تو سبز بود

رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود

رفتی و دل میان گلستان غریب ماند

دیگر بهار محو تماشا نمی شود​

 

[ASaLi_Nh8ay]

نمی دانم چرا رفتی​

نمی دانم چرا شاید خطا کردم​

و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی​

نمی دانم کجا، تا کی ، برای چ​

 

[ASaLi_Nh8ay]

من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل​

میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر​

نمی دانم چرا شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز​

برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.