Melika K و نگار عوض زاده

  • نویسنده موضوع ASaLi_Nh8ay
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 6
  • بازدیدها 334
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
20
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
20
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
بار دیگر سالن دوئل آماده برگزاری یک دوئل دیگر است.:wizard:
تماشا گران سر جاهای خو می نشینند سپس داوران در جاهای خود قرار می گیرند.
عسل که بار دیگر داور این مسابقات است با قدم هایی سریع خودش را به وسط میدان می رساند. در هنگام رسیدن وی تماشاگران برمی خیزنند و وی را تشویق می کنند.
عسل دستانش را بالا و پایین می آورد و سپس تماشاگران ساکت می شوند و می نشینند.
از سمت راست سالن نگار با آرامش خواستی به میدان وارد می شود و در همان هنگام آدامسی در دهانش می جود.
موهایش را با یک کش بالا جمع کرده است اما بازم ریختش آنچنان خوب و قابل قبول نیست:/!
از سمت چپ سالن ملیکا با آرایشی غلیظ و با قدم هایی بسیار آهسته وارد میدان می شود.
انگار سالن دوئل را با سالن مد اشتباه گرفته است:/!
تماشاگران هر دو را تشویق می...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

شَفَــق

عکاس انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
29/10/18
ارسالی‌ها
1,553
پسندها
60,091
امتیازها
63,073
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
43
 
  • #3
ملیکا پس از شنیدن صدای سوت هنگ می‌کند و نمیداند باید چگونه به نگار حمله کند. نگار هم که هنوز تن و بدنش از دوئل قبل که با فائزه داشت، خسته بود، حال و حوصله‌ی هیچ کاری را نداشت.
فائزه که این وضعیت را دید، با اینکه تازه از آزکابان خلاص شده بود ولی خود را قاطی ماجرا کرد و شروع به تشویق و دادن راه کار به ملیکا کرد:
-ملی چرا خشکت زده؟ نماسه کرم پودرت جیــــــگر! زود باش تا حواسش نیست حمله کن بهش. یه جوری سوسکش کن دیگه درخواست دوئل نده!
ملیکا با گیجی به فائزه نگاهی انداخت و نگار هاج و واج به عسل نگاه می‌انداخت.
عسل دستی به موهای وز و بدریختش زد و با چشم و ابرو برای فائزه خط و نشان کشید ولی کو چشم بینا؟
فائزه:
-ملی، ملی، استخوناشو ژله‌ای کن یا اصن کفششو بکن اسکیت تعادلشو از دست بده بیوفته زمین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : شَفَــق

Negar:)

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
1/8/19
ارسالی‌ها
824
پسندها
3,602
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • #4
اوفففف
این ملیکا چرا همینجوری به من زل زده؟ خو تکون بخور دیگه! حوصلم سر رفت.
دیدم نمیشه همینجوری وایسم نگاش کنم، چوب دستیمو در اورد و زیر پاش رو اشاره کردم و همین حرکت باعث دسپاچه شدنش شد و با سر خورد زمین!
بلند شد تا بیاد سمتم. چوب دستیمو سمتش گرفتم و گفتم:
-ادو سولو آ
و با خوندن این ورد باعث شدم که دماغ ملی یک متر دراز تر بشه!
بله دیگه!ما اینیم!
 
امضا : Negar:)

پریشان

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
1,027
پسندها
6,611
امتیازها
23,673
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #5
سوت زدن!انگار جادوم کردن.هنگ کرده م. چوب دستیش و زیر پام گرفت ترسیدم و شترق افتادم زمین .دوباره با چوب دستیش رو به سمتم اشاره کرد نگار یه وردی خوند:
ادو سولو آ
یا خدا نکنه...دما...دمااااغ ممممم
واقعا این نگار آدمه؟!(با عرض پوزش )
با دماغم چیکار داری؟دراز شد رفت این دماغ دیگه دماغ نمیشه!:eusa-liar::eusa-liar:
به خودم اومدم: بی کام یو
با این ورد چوب دستیش غیب شد.دوباره دست به کار شدم:جی بای یو.و با این وردم نگار کوچک و کوچک تر شد تا جایی که با چشم دیده نمیشد.:stneaky:
این دوئل به نفع من شد و من بردم.:1043426568:
 
امضا : پریشان

Negar:)

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
1/8/19
ارسالی‌ها
824
پسندها
3,602
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • #6
هه کور خوندی ملی جــآن
من به این زودیا تسلیم نمی شم. بعد پنج دقیقه که اثر ورد از بین رفت، بزرگ شدم و اروم به سمتش قدم برداشتم. چوب دستیمو سمت ملیکا که در حال صحبت با هم گروهیاش بود گرفتم و گفتم:
- ادو سه عورا!
و ناگهان ملی تبدیل شد به یه قورباقه ی زشت!
بله ملیکا خانــوم!
 
امضا : Negar:)

ASaLi_Nh8ay

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
18/7/18
ارسالی‌ها
6,331
پسندها
18,145
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
20
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
پایان این دوئل.
تشکر از نگار و ملیکا جان برای شرکت کردن.

...
پ.نوشت:دفعه های بعد دوئلتون رو بیشتر ادامه بدید!
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Negar:)
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا