عاشقانه‌ها عاشقانه‌های عظیمه ایرانپور

[ASaLi_Nh8ay]

از آبی نگاه تو دریا خریده ام
امشب، کنار ساحل چشمت رسیده ام

ای از تبار سرو و صنوبر ببین مرا
در سایه ی صبوری تو آرمیده ام​

 

[ASaLi_Nh8ay]

خدایا این حسینت کیست
که در سوگ و عزای او
تمام خلق گریانند
نه تنها ادمی یارب
زمین، کوچه، خیابانها
در و دیوار شهر ما
لباس شب به تن کرده​

 

[ASaLi_Nh8ay]

احساس میکنم که خدا این حوالی است
اینجا ، کنار برگ گل سبز قالی است

احساس میکنم که دلم گرم می شود
از آتشی که بر سر چشمی ذغالی است​

 

[ASaLi_Nh8ay]

ای تمام هستی و دنیای من
ماهتاب روشن یلدای من

دست گرمت سرپناه زندگی ست
قلب پاکت –ای پدر- مأوای من

من، اگر کابوس شبهایت شدم
صبر تو روشن ترین رؤیای من

دخترت شد پای بند غصه ها
باز کردی بند را از پای من​

 

[ASaLi_Nh8ay]

دیشب دل من باز به پایت افتاد
آرام شکست و پیش چشمم جان داد

امروز که خورشید نگاهت تابید
شد ساکن شهر زندگان آزاد​

 

[ASaLi_Nh8ay]

آیینه ای به پاکی قلبت ندیده ام
از هر هوا بجز نفست دل بریده ام

در انتهای کوچه قلبت نشسته ام
از تک درخت سبز دلت سیب چیده ام​

 

[ASaLi_Nh8ay]

خدایا این چه فریادیست کز هر واژه ام پیداست
ببین میسوزم از حسرت خدایا جای من اینجاست؟
از ان روزی که دستم را به دست زندگی دادی
شدم ساکن در این صحرا، نگاهم در پی دریاست​

 

[ASaLi_Nh8ay]

ماه من مهتاب چشمانت کجاست؟
گم شده راهم در این دریای درد
پیش چشم مردم ساحل نشین
غرق شد دل ؛ هیچ کس یاری نکرد​

 

[ASaLi_Nh8ay]

ماه من آواره ام ، خانه کجاست؟
پیش پایم راه را هموار کن
خاک این جا با دلم نا آشناست
آسمان را با نگاهم یار کن​

 

[ASaLi_Nh8ay]

در عبور از شعله های تشنگی
آب شو بر آتش احساس من
نور خود را بر شب باغم بپاش
تا دوباره جان بگیرد یاس من​