عاشقانه‌ها عاشقانه‌های شقایق سهندی

[ASaLi_Nh8ay]

هوای عاشقی باز از نفسم انداخت
رنگ جنون کشیدم در دفتر مشقم انگار

در این بلندترین شب سال
آتش عشقت زیر خاکسترِ دل
مرا سوخت پروانه وار

در شب یلدای من
نام تو بر تک تک دیوارهای شهر
در شب یلدای تو
نام من بر تک‌تک برگهای پاییزی
زیر پای هر رهگذر

تا صبح زمستان در این هوای برفی عاشقی
برایت می شمارم دانه دانه ی انار دلخوشی​

 

[ASaLi_Nh8ay]

آمدم تا ببازم ،
ببازم هر آنچــه که قلبم
خواست و هرگز نداشتم
آمدم تا ببازم حتـــی خواستن را​

 

[ASaLi_Nh8ay]

زخم هایم، خودم را هم از من گرفته اند
سکــــوتِ تنــهایم را ،از من گرفته اند

نشانه رفته انگشتانِ مـردمِ شـــهر
آبرویم را دیگر از من گرفته اند​

 

[ASaLi_Nh8ay]

هنوز در من
نفس می کشی
و هر صبح با دم تو
آغاز می کنم
شگفتی زندگی را​

 

[ASaLi_Nh8ay]

عشق تو
فریاد بی صداست در وجودم
که هر طلوع صبح
به گوش کائنات می رسد

قلب من سرشار سکوتی است
که طنینش فقط
با گوش های تو آشناست​

 

[ASaLi_Nh8ay]

کوکم کن و با تارو پودم
بزن سازی از جنس خاموشی
تا که صدای ضجه آخر امید در دلم
نرسد به گوش کودکم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

حالا آینه هم
خط کشیده روی "من"
که جدا شده از من

اون خط سرخ روی دلم
مثل جای تیغ روی قلبم ،
اون خال مبهم روی لبخندم
یاخط ممتد بر وجود خسته ام
که همیشه و هر جا با من هست
فقط تویی ، تو که حتی
وقتِ کفر هم می پرستم​