عاشقانه‌ها عاشقانه‌های فاطمه چامه‌سرا

[ASaLi_Nh8ay]

عمر گران من، سلسله ی دَوَران من است
یک نقطه، ابتدای طلوع بی کران من است
آغاز شدیم درین دایره، بی آنکه باخبر باشیم
انسان شدیم درین حادثه ی وصل که امکان من است
هر خیر و شر که برین گود امانت مستقر گردید
حاصل ز عقل و شعور و جمیع استخوان من است
م**س.ت از زمین و زمان گر بشدی بدان گذراست
غافل مشو ازو که پیاله گردان من است
هر گه هوای دلم بر جان شکایت بُرد
دانم درین حوالی یکی نگران من است
شمس ارچه نتواند رسانَد پیام عشق بر لب
چشمان او ولی همه گنجینه ی نهان من است
خوش بر دلی که شنیدست پیام دل انگیز تو را
بر دل بگویی ام َش، مزید امتنان من است​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ASaLi_Nh8ay]

پای نیمکت، عشقو خوندی
منو تو دلت نشوندی
توی انشای خیالت
خودتو به من رسوندی

روی تخته خط کشیدی
یه فلش تا بی نهایت
گفتی اینهمه می خوامت
با تواَم تا به قیامت

گفتی این دایره عمره
از خدا یه جون خریدم
تا بدونی همه عمرم
واسه داشتنت دویدم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

تو هوای آسمونیت
یه بغل ستاره چرخید
با نگاه اشتیاقت
رو سرم نشست و تابید

گفتی تو دریای عشقم
پابرهنه نری تو آب!
نمی خوام کسی ببینه
شب بی تابیِ مهتاب

می دونم همش یه خوابه
که شدم عروس دریا
آخه مهتاب نمی رقصه
توی بیداری دنیا​

 

[ASaLi_Nh8ay]

کاش می شد نفسی در نفست م**س.ت شوم
فارغ از هر چه که بوده ست و نبوده ست شوم
دوستت دارم و این جمله چه بسیار به من
گفته با آتش چشمان تو همدست شوم
گفته از عشق بیاموز گهرهای گران
گفته در طره ی گیسوی تو پیوست شوم
آسمان دل من شرط نشانَد بر جان
گر مرید غزل عشق تواَم، هست شوم
می نشینم سرِ ایوان نگاهت هر شب
مِی بنوشانم و مگذار فرودست شوم
پسِ هر حادثه دادی تو نشانی مرا
برسانم به من از هر دو جهان رست شوم
درب آیینه گشا در دل من جای بگیر
تا مبادا شب تاریک به بن بست شوم​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ASaLi_Nh8ay]

قاصدک! بیا ببر این بوسه رو برای یارم
بزار آهسته اونو گوشه ی لبخند نگارم

بگو وقتی از تو دورم، توی تنهاییم می میرم
نه! بگو پرنده می شم تو هوات نفس می گیرم

جای دستاش توی دستام، خالیه، دلم می گیره
اما تو نگو اینارو، بگو دستات بی نظیره

بگو این دل آسمونش تا سحر بارون می باره
نه! بگو فاصله حرفِ، هیچ رقم کم نمیاره

بگو می ترسم ازون روز که تو رو دیگه نبینم
نه! بگو همین که هستی، با خیالت، بهترینم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

چو ش*ر..اب نابی
خط به خط
می نوشم
مستی ام را
پسِ هر لبخندت

جاوِدان باد
هوایت بر من
ای حریر نفَسَت
خانه ی عشق​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ASaLi_Nh8ay]

شهر خالی ست چرا؟!
به گمانم همه را لولو خورد!
روی سنگفرش سکوت
شبحی می بینم
سایه ای سر به هوا
که رُخَش در پس بُرد
که نه انگار من او را دیدم
که نه انگار مرا می بیند
دکه ای غُل غُل کرد
هی!
بیا چای
بیا چای ببر
دزدکی می دیدم سایه را می آید
پا به پایم آمد
پا به پایم نوشید
پا به پایم خندید
پا به پایم همه اسرار مرا
ناز شنید
نفسش
زلف پریشان دلم را
سرمه ی ناب کشید
ناگهان بر لب من
بوسه ای از قدح ژاله چکید
این هیاهو ز کجاست؟!
به گمانم همه ی قلب مرا
لولو بُرد​

 

[ASaLi_Nh8ay]

توی بازی ندونستیم
بی هوا عقب کشیدیم
تا یه مهره جا به جا شد
به ته دنیا رسیدیم

تو خیالت فکر می کردی
بُردی و دیگه بهاره
غافل از زمستونی که
تا بهار جونی نداره​

 

[ASaLi_Nh8ay]

عطر تو همیشه با من
عشق من، کنج دلت هست
مگه میشه این تلاقی؟!
توی این جاده ی بن بست!

شاید آخر، همه دنیا
بی بهونه زیر و رو شه
دریا تا قله بلند شه
دست این ماهیِ رو شه

ای هوای بی ستاره
ماهی امشب بی قراره
تو بیا بشین کنارم
از زمین بارون بباره​

 

[ASaLi_Nh8ay]

آمد ز دَرَت بر دل من، چند نشانه
دنبال تو گشتم همه جا خانه به خانه

در هر نفسی هاله ای از شور تو دیدم
حالی ز وجودم زده از عشق جوانه

بی خود شدم و تا سرِ خود باز رسانم
گویی گُنَهی سمت دلم گشت روانه

بدمستی خود را به تو فریاد کشیدم
آه از دل تنگم زده بر عرش زبانه

آسیمه نشستم ته این کوچه ی بن بست
بر باده نگاهی زدی از عشق کمانه​