شعرکده جویباری از احساسات .

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

چه ڪنم باغم خویش

گه گهی بغض دلم میترکد

دل تنگم زعطش میسوزد

شانہ اے میخواهم

ڪہ گذارم سرخودبررویش

وڪنم گریه ڪہ شاید

ڪمي آرام شوم

ولي افسوس ڪہ نیست

شانه ی دوست کجاست

‌‌

‌‌

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

کاش میشد خنده راتکثیرکرد

کاش میشد اشک راتبخیرکرد

کاش می شد زندگی تحریرکرد

کاش میشد عذر راتقصیرکرد

کاش میشد عشق راتقدیرکرد

کاش میشد نقص راتعمیرکرد

کاش میشد نیمه راتکمیل کرد

‌

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

در حلقه عشق
جان فروشم
بی‌حلقه او
مباد گوشم

گویند ز عشق
ڪن جدائی
ڪاینست
طریق آشنائی

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

می‌کِشی لحظه به لحظه، به خیالم تو سرک
می‌کِشم یاد تو را در دل و جانم به یدک

بر جمال تو عجب، ماه هم از روی حسد
چهره را در شب مهتاب نموده‌ست بَزک

به گلستانِ صفا جام عقیقی‌ست به دست
ارغوان را چو لب لعل تو دارد به محک

من خراب دل دیوانه‌ از آن گردیدم
که نکردم به دو چشم سیه‌ات یک دم شک

شدم آواره به دنبال تو در شیب و فراز
گیجم از گردش بی وقفه‌ی این چرخ فلک

بی تو گیرم که مرا مزد بهشتم بدهند
جانم آرام چو گیرد به پری‌روی و ملک؟

باغ و بستان و ش*ر..اب و نفس باد صبا
کلّ اینها چو سراب است و تویی آب خنک

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

میشود روزی بیاید انتخابت من شوم؟
یا که آن جام ِش*ر..اب و عشق ِنابَت من شوم؟

میشود باشی کنارم؟ به شما وابسته ام
از هوای بی شما ماندن در این راه خسته ام

میشود از "عشق" خود سهمی نصیب من کنی؟
خود را "حوّا" کنی و رو به سیب ِمن کنی؟

میشود با من بمانی؟ در سَرَم فکر ِشماست،
چه "خدایی" و چه نه من بر لبم ذکر ِشماست...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

گفتم که لیلی می‌شوم، صدبار بدتر
گفتی که مجنون می‌شوم، این‌هم به آن در!

گفتم که بیتابم نکن طاقت ندارم
می‌سوزد این بیتابیَم هم بال وُ هم پر

گفتی که در بی‌تابیت من هم شریکم
«یک،یک» مساوی، می‌شوی با من برابر!

گفتم که زیبایان یکایک بی‌وفایند
گفتی که تهمت میزنی؟! الله اکبر!

گفتم نمی‌خواهم برو، این عاشقی را
گفتی که کفران میکنی، بر عشقْ کافَر؟!

لیلی شدم، مجنون شدی، افسانه سر زد
خوشبختی آمد پشتِ در، مستانه زد در

من آسمان‌ها را به عشقت فتح کردم
در کهکشان‌ها عشقِ ما شد عشقِ برتر!

ناگه صدایی آمد و پلکم سبک شد
ای وایِ من، رؤیایِ من در خواب زد پر!..


‌ ‎

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

آخـرین شعـرم بـرایت

یادگـارے مے شـــود

میـروم اما نصیبت بے قـرارے

مے شـود

منتظــر بـودم ڪہ بـرگـردے

ولـے‌ خواهے، ‌تو دید

بعــد مــن روز و شبت چشــم

انتظارے مے شود


♡⇨⇦♡

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

گلچین که آمد ای گل من در چمن نباشم

آخر نه باغبانم شرط است من نباشم

ناچار چون نهد سر بر دامن گلم خار

چاکم بود گریبان گر در کفن نباشم

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

آخـرین شعـرم بـرایت

یادگـارے مے شـــود

میـروم اما نصیبت بے قـرارے

مے شـود

منتظــر بـودم ڪہ بـرگـردے

ولـے‌ خواهے، ‌تو دید

بعــد مــن روز و شبت چشــم

انتظارے مے شود


♡⇨⇦♡

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

..‏نگرانم ولی چه باید ڪرد

‏عشق ، دلواپسی نمی فهمد


‏درد من خط میخی است عزیز

‏درد ِ من را ڪسی نمی فهمد...✌️