متون و دلنوشته‌ها ۩فَلسَــفــانِـہ اَز دِلــ۩

[Mélomanie]

ان درخت گردویی باش
که انقدر قد کشیده
که میتواند دیوار را برای برگهای جوانش معنی کند​

 

[Mélomanie]

پرانتز باز می نویسم پرنده پرانتز را نمی بندم بگذار پرنده ازاد باشد...​

 

[Mélomanie]

سالیان دراز در تشیع جنازه خود شرکت داشتم
و تابوتم را یکه و تنها چه غریبانه بدوش میکشیدم...!​

 

[Mélomanie]

من ان گلبرگ مغرورم
که میمیرم ز بی ابی
ولی هرگز با ذلت
پی شبنم نمی گردم​

 

[Mélomanie]

صبورانه در انتظار زمان بمان
هر چیز در زمان خودش رخ میدهد
باغبان حتی اگر باغش را غرق اب هم کند
درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند!
​

 

[Mélomanie]

هر شب ستاره ای به زمین می افتد
و باز این اسمان غم زده
غرق ستاره هاست!
​

 

[Mélomanie]

شگفتا!
وقتی که بود نمیدیدم
وقتی میخواند نمی شنیدم
وقتی دیدم که نبود
وقتی شنیدم که نخواند...!​

 

[Mélomanie]

زندگی هنگامه فریاد هاست
سرگذشت در گذشت یاد هاست
زندگی تکرار جان فرسودن است
رنج ما تاوان انسان بودن است!​

 

[Mélomanie]

بدترین دل تنگی اینه که حضور کسی را احساس کنی
و کنارش نباشی!​

 

[Mélomanie]

هیچ وقت اسمان برای ماه تله نمی گذارد!
​