همگانی دفتر اشعار کاربران یک رمان

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • #31
ماهی عمر

ماهی عمر من از آب برون افتاده
شبِ تاریک مرا قرعه به نام افتاده


تا تو بودی مرا زنده به هر دامی بود
در قفس بودم و دل ، شاد به هر راهی بود


زینب میشی
 
امضا : زینب میشی

ronahi

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/6/18
ارسالی‌ها
4
پسندها
67
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #32
نيستي و پرسه ميزنم
در خاطرات پاك تو
در آستان بي كسي
در انتهاي نام تو
نيستي و قلب من هنوز
به باد تو پرمي كشيد
نيستي و پروانه شدم
به گرد شمع ياد تو
چون ليلي افسون شده
برگور خود پاميزنم
مي كوبم اين ويرانه را
مي سازمش با ناي تو
اين آشيان خسته را
از نو مهيا مي كنم
با شعر هاي عاشقت
با جمله هاي ناب تو
 

atash.r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/5/18
ارسالی‌ها
334
پسندها
2,165
امتیازها
13,073
مدال‌ها
15
سن
22
سطح
9
 
  • #33
باران.........
باز باران باز باریدن چون ابر بهار
باز باران باز روییدن یک جنگل دار
باز باران باز تکرار غریبانه من
باز باران باز محبوس تن و جان و بدن
باز باران باز مجهولی سرگردانی
باز باران باز باز بودن دستای من زندانی
باز باران باز درد همه شب بیداری
باز باران باز درد همه تن بیگاری
باز باران باز تنهایی تو قصه من
باز باران باز تکرار تو گریه من
باز باران باز باریدن تو قطره آب
باز باران باز بازیچه تو نقش سراب
باز باران باز تکرار من و قصه تو
باز باران باز درد من و بازیچه تو

شاعر:آتش روشندل

برگرفته از من پوچ
 
آخرین ویرایش
امضا : atash.r

fati_k1383

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
23/7/18
ارسالی‌ها
292
پسندها
6,615
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #34
زندگی دفتری از خاطر هاست
یک نفر در دل شب
یک نفر دردل خاک
یک نفر همدم خوشبختی هاست
یک نفر همسفر سختی هاست
چشم تا باز کنی
عمرمان میگذرد
زندگی شیرین است
زندگی باید کرد
و بدانیم که شبی خواهیم رفت
ونباشد پس از ان فردایی
چشم تا باز کنی
عمرمان میگذرد

*fatemeh*

الهام گرفته از شعر های ناب
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

fati_k1383

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
23/7/18
ارسالی‌ها
292
پسندها
6,615
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #35
نه دل در دست محبوبی گرفتار
نه سر از کوچه ی باغی به سر داد
از این بیهوده گردیدن چه حاصل
پیاده میشوم
دنیا نگه دار

fatemeh

الهام از شعر های ناب
 

fati_k1383

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
23/7/18
ارسالی‌ها
292
پسندها
6,615
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #36
روزگاری که دراین نزدیکیست
گذری خواهد کرد
تکه گاهی که به ان مسکونیست
سر به بیراهه زند
چه کنیم که گذر کردن یار بی فایدست

fatemeh
 

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #37
کاش نبودم بانو
کاش نبودم وندیده بودم آبشار وحشی موهایت را
که. شلاق میزند صخره های بی صلابت نگاهم را
ندیده بودم لبخند کودکانه ات را
آن زمان که برای شکوفه های تازه به گل نشسته ی باغچه
ذوقی در چشمان سیاهت
همچون ماهی تابان میرقصد در شب
برهنه ی خسته ام میان ستارگان نگاهم
کاش نبودم والان شاهد مرگ
چکاوکان درخت پیر حیاطمان نمیشدم
وقامت هر زنی از پشت پنجره
رویای توباشد
بانو مردی اینجا بر مزار آرزوهایش
با ستاره های آشنای هر شب دیرینم
وبا مرثیه های جیرجیرکان
باغ کهنه ی افکارم
زجه میزند از درد نابکار دوریت
کاش نبودم بانو
این شبها تکرار بی وقفه ی
مرگ من وتازه شدن هر ثانیه است
با تیک تاک ناجوانمردانه ی هر ساعت
از نبض آرزوهایم یکی یکی کم میشوند
چه شمارش بی پایانیست
رد پای ثانیه ها بر پیکره ی تابوت لحظه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #38
دلداه ام در فراغت مرا با صبر ایوب میسنجی
مگر ناز کتر ازگل گفتارم اینگونه زمن میرنجی
گویند عاشقان پیراهن یوسف شفاعت دارد
زلیخای دلم به دیدار گاه گاهت قناعت دارد
دریا ! موج خروشت رابه سکونی آب است
نمیدانی در هیاهویت یونس به خواب است
سفری که رفتی جانا آیا به دیار خوبان بود
چگونه بگفتم بهر تو دل ملک سلیمان بود
دلم زدوری تویارا کی این چنین صبور است
قرآن به جای خود قسم به انجیل وزبوراست
اولین به ره رفته در راه عشق هابیل است
کشته ای مرا بینشان صنمی تورا باقابیل است
بازا،بازآعشق من که چون کعبه طوافت کنم
عزیزی از عتاب وگلایه های سوزم معافت کنم
گل من!حرفی زد زبان اورابه دهن زنجیرش کنم
بمان بامن دلیست که پیش تو من پیرش کنم

قلب بی تپش. مسیحه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #39
ساقیا امشب یارم با دیگری مستانه میخندد
بشکنم جام شر.ا.ب راچشم به روی ما میبندد
م.ست شوم امشب بی می از رخ روی نگارش
لبش به خنده وچشمم حلقه اشک رندانه میبندد

برگرفته از قلب بی تپش
 
آخرین ویرایش
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #40
#7
نه معنی شعر رامیدانم
نه باغزل مراوده ای دارم نه با
مثنوی همسایگی میشوم
امادیر زمانیست تو در زبان بی زبانیم به وسعت آسمان
جا گرفته ای میان دفترم
با تک تک این حروف بی معنا
به هزار مثنوی غزل وشعر زاده
شده ای همچون ستارگان ....
زاد روز تولد
رباعی های یایم مبارک

برگرفته از خواب طلایی
 
امضا : مسیحه

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 1)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا