متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دل نوشته تن‌های تنها | آرزو توکلی کاربرانجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,534
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #21
از تو همه چیزت را دوست دارم...
بی‌مهری‌هایت را...
دل‌سنگی‌هایت را...
دل شکستن‌هایت را...
عطر نگاهت را...
حلاوت وجودت را...
و از خودم تنها قلب خسته و تنهایم را دوست دارم گه تو را می‌خواهد و همه چیزت را، و برای تو و هر چیز متعلق به تو می‌تپد...
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,534
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #22
دلگیری من از نبود کسی نیست، از تن‌های تنها نیست، از شکنجه‌ی نگاه گیرایت نیست؛
دلگیری من از این بودن‌های تو خالی است.
از این بودن‌هایی که از هزاران نبودن‌ها بیشتر آتش بر دلت می‌زند، آتشی که اندک‌اندک و ثانیه به ثانیه ڋوبت می‌کند.

من عمری است از این تضادها دلگیرم.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,534
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #23
راستی...
تو این دل‌شکستن‌ها را...
این خنده‌های دلچسب را...
تُ این همه نبودن کنارِ من را؛
از کجایِ دلت پیدا می‌کنی
که هیچوقتِ خدا کم نمی‌آوری؟
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,534
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #24
می‌دانی عزیزکم؟!
بدبختی‌ام از همان نقطه‌ای شروع شد که تو خندیدی و خنده‌ات با خنده‌ی بقیه فرق داشت،
و تو نگاهم کردی و این نگاه دست نیافتنی بود! و تو شدی تمام من و من پی بردم به عمق دردسر‌های سردرد دارم.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,534
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #25
یافتم! عمق خوشبختی را یافتم! عمق خوشبختی همان لحظه‌ایست که دلننگت شوم و به جای خیره شدن به عکست خیره شوم در زمرد‌های پر تلاتمت و...
آه! چه تراژدی تلخی، اسمم را در گینس باید به عنوان بدبخت‌ترین آدم زمین ثبت کرد!
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,534
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #26
تو شدی زهر و پادزهرم، و دردی و درمان نیز هم، و دوست داشتنت چون مرگ است...
یک بار بیشتر اتفاق نمی‌افتد.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,534
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #27
در قلمرو ذهنم به دنبال خاطره‌ها می‌گردم...
به دنبال نشانه‌هایی از کودکی، از خردسالی و در نهایت معصومیت پاکی بی انتها...
معصومیتی که از خردسالی نشات و با بازی‌های کودکانه همراه می‌شود.

اری در ذهنم به جستجوی جهانی بی‌شباهت به دنیایم می‌پردازم... جهانی پنهان شده در عمق خاطرات تلخم...
 
آخرین ویرایش
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,534
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #28
گاهی باید عشق را در تک تک اشیاء اطرافت به تصویر بکشی، هر گوشه‌ای نشانه‌ای و هر سمتی اثری از عشق، امید، زندگی.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,534
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #29
سخت است با زندگی بزرگ شوی که خود هنوز در گذشته سیر می‌کند... هنوز دلش تنگ است... و در آخر هنوز با خاطرات خاطره می‌سازد.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,534
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #30
لعنتی... پادگان نظامی راه انداختی برای خودت!اسمت که بیاید کل وجودم به احترامت به پا می خیزد و قلبم خبردار می شود و لحظه ای از تپش می افتد... مغزم را که نگویم...
در عمق من حکومت می کنی!
 
امضا : A.TAVAKOLI❁
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا