♡◇WHITE SKY◇♡ و madis

[qrazi laver]

دوئل داریم چه دوئلی. دوئل بین دوتن از بهترین ها اسلیترینی و گیریفیندوری
madis
@♡◇WHITE SKY◇♡
شروع کنید.
فقط قوانین رو که مطالعه کردید. نباید همدیگر رو به کشتن بدید.

 

[زیر شکوفهها]

وارد سالن میشوم. همین که وارد میشوم، صدای جیغ و تشویق همه‌ی اعضا، حتی اسلایترینی هارا میشنوم که تشویقم میکنند:)
اسلایترینی ها داد میزنند: لهش کن! لهش کن! تو قهرمان مایی! تو قهرمان مایی!
دست هایم را برایشان تکان میدهم. مادیس(شایدم مَدیس) با صورتی بی رنگ و چشم هایی پر اشک نگاهم میکند.‌ یقه‌ی لباسش پاره شده. (با دوست دخترش دعواش شده دختره زده یقه رو پاره کرده)
لب هایش می لرزد. لبخندی میزنم و در دل میگویم: کارت ساخته س!
می رود پیش اسنیپ. اسنیپ شبیه بادمجان شده و میخواهد کله‌ی او را بکند. نمیدانم چرا.
لحظه‌ی آغاز دوئل فرا میرسد. پانسی داد میزند: بهت هزارگالیون میدم. فقط لهش کن! لهش کن!
مادیس نمیتواند خودش را نگه دارد. بغضش میترکد و اشک از چشم می بارد.
آقا خلاصه!!! آغاز دوئلو اعلام کردن. یه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[پرینز نوچی]

به نام خداوند رحمان
وقتی وارد شدم صدای تشویق را شنیدم و آنجلا فکر کرد دارن اون را تشویش می کنند و ذوق مرگ شده بود.
حالا تازه اولشِ آنجلاجان ...کاری به سرت بیارم گریه کنی
اول ورد معلق شدن روش اجرا کردم که بین زمین و هوا موند گریفیندوری ها می گفتن بیارش پایین
گفتم:-نه جاش خوبه
بعد ورد را از روش برداشتم با مخ خورد به میز و ولو شد.دوستاش می خواستن برن کنارش ولی حق دخالت نداشتند.
صدای تشویش اسلیترنی ها بالا بود بعد از چند دقیه خانم بلند شد و معلوم بود هنوز گیج میزنه
داشت به خودش مسلط می شد که ورد ظاهر کردن عنکبوت را گفتم و روی سر آنجلا جان یه عنکبوت محترم ظاهر شد
آنجلا به دیدن عنکبوت 3 تا جیغ فرا بنفش کشید و می خواست عنکبوت را از...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[زیر شکوفهها]

خب
آقا من بعد از اینکه اون یکی وردم غیر فعال کردم حاج آقا داشت میمرد. گفتم تسلیم نمیشی؟
از ترس اسنیپ قشنگ لال شده بود. گفتم مالفوی، آدم بشو نیسی؟
بازم لال موند.
دوست دختر سیزدهمیه از عصبانیت سکته کرد خون بالا آورد. بردنش پیش پامفری. این که دوست دخترش و دید، زد زیر گریه(اوخی. اصن بچه ی مردم داره از عشق میترکه)
بعد دوست دختر دومش زد زیر گریه که چرا مادیس اونو دوست داره. (خواهرم واسه چی نگرانی؟ قلبش ماشاالله عین اتاقای هتله. هی آدما میرن تو میان بیرون)
جونم براتون بگه. آهاااا. گفته بودم مادیس از سوسک میترسه؟؟ خخخخخ. آخه یه سوسک ظاهر کردم دوست دختر بدبختش بترسه بره له شدنه عشقشو نبینه. ولی بعد مادیس جیغ کشید. اصن یه وضعی. یه جوری اون موهای سیخ و مرتبش چسبیده بودن به گردنش عین موش آبکشیده شده...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[qrazi laver]

پایان این دوئل
با تشکر از دو دوست عزیز


....
پی.نوشت: دفعه بعد دوئلتون رو بیشتر ادامه بدید.