کد رمان: 5557
ناظر رمان: @رَهٰآ
خلاصه:
آتش به تیشهی زندگیاش خورد و تازیانههای آن، قلبش را به خون کشیدند.
دفتر روزگار ورق خورد و به زیان دخترک شد؛ اما دلدادگیاش آسان نبود که اینگونه از دستش دهد.
اگر زمین و زمان دست به دست یکدیگر دهند، دوشیزه از معشوقهاش دست نخواهد کشید.
آنان شیفتگیشان...
در حال نقد...
کد رمان: 5547
ناظر: @AMIIRALI
خلاصه: جامعهای که فاسده باید ریشهکن بشه، چون نه مردمش به درد میخورن نه دولتمرداش. فساد تو رگ و ریشهی همشون فرو رفته؛ درست عین رگبرگهای ریز یه گیاه. این جامعه نه ارزش اصلاح داره و نه فداکاری. صرفاً باید از ریشه بسوزونیش تا بقیه گیاهها رو هم...
کد رمان: 5540
ناظر: @Roshanak
زندگی رایا ناخواسته تغییر میکنه...! رایایی که هیچکس از دستش آسایش نداشت، تغییر کرده و برای خودش خانمی شده! در همین موقع ها روزگار ورق دیگه ای از خودش رو نشون میده... ببینیم رایا تسلیم روزگار میشه یا ادامه میده؟
کد رمان: 5518
ناظر: @Ghasedak.
تگ: ویژه، رتبه اول اجتماعی، رتبه اول BNY
خلاصه:
آدمهای شهر همیشه برای لقمهای نان میدوند. فقیر و غنی ندارد، همه در حال دویدنند. رفیق قدیمیِ عطا برای نان، برای سفرهی بزرگتر به بیراهه میرود.
درنا در خیال خودش نجاتدهنده است. انتخاب میکند و مسیر جدیدی را...
کد داستان کوتاه: 527
ناظر: @(Mahsa)
عنوان: چهارراه رویا
نویسنده: فردین زارعیان
ژانر: #اجتماعی #تراژدی
خلاصه: بوآم به وقت تریاک میگف: عشق خوب نی! زن خوب نی! ولی ما دیدومش. اون چیش قشنگ رو سر چاررا رویا دیدوم. زمانی که خودم شیشه ماشین تمیز میکردوم و او جوراب میفروخت.
نام رمان: این دل صبر میخواهد!
نام نویسنده:یاسمن رضیان
ژانر: #درام #عاشقانه #اجتماعی
خلاصه:زندگی گذشتهاش ناگهان درهم میشکند!اتفاقاتی که صغیر تا کبیرش، به وضوع لرزه در اندام همگان میاندازد! آرزویی که آرزویش جز قبولی در رشتهی موردعلاقهاش چیز دیگری نبود، بین راه در شرایطی که شاید هیچگاه فکرش...
کد رمان: ۵۲۷۰
ناظر: @AliReza
سطح: برگزیده
متشکر از @faezeh akbari نازنین و هنرمند برای طراحی جلد:)
خلاصه:
سارا فرخ نوجوانی است که جامعه هنوز نتوانسته او را بپذیرد و همین از او یک نوجوانِ بدبین و منفور میسازد. درک نشدنها همهچیز را بد و بدتر میکنند، به گونهای که او مرتکب قتلی ناخواسته...
کد داستان: 509
ناظر: @NADIYA ROSTAMI
نام داستان کوتاه: چآورش
نویسنده: یگانه سپهرمنش(هیلدا)
ژانر: #اجتماعی #عاشقانه
خلاصه: روایتگر زندگی دختری که بعد رفتنش نابود شد و به سختی تونست دوباره روی پای خودش بایسته، اما هنوزم وقتی اسمش میاد اشک تو چشماش جمع میشه، درحالی که چندین سال از جداییشون میگذره.
به نام یگانه عاشق
کد داستان: 502
ناظر: @MIELE
نام داستان کوتاه: گوربه
نویسنده: دیاناس (میم_خاکینهاد)
ژانر: #اجتماعی #درام #فانتزی
خلاصه:
یک روز از همه فاصله میگیرم و به کورسوری درونم سفر میکنم. خود را فراموش میکنم اما محیط را به خاطر میسپارم.
آن روز، مطمئنم به جای شما گربهای وفادار به...
کد داستان کوتاه: 469
سطح: حرفهای
ناظر:@MIELE
«بسم تعالی»
نام اثر: مردهها نمیمیرند
نویسنده: فائزه متش
ژانر: #اجتماعی
خلاصه:
زندگی، به پالان اسب میماند.
که زیرش یک حیوان است و رویش حیوانی دیگر!
مهم این است که ما کش تمبانمان را سفت بچسبیم؛ چرایش را نمیدانم!
پس بخند؛ زندگی زیباست...
"بسم تعالی"
کد رمان: 5021
ناظر: @♡°DINA°
خلاصه:
هر آغازی پایانی دارد و حال خیلی وقت است که دنیا به پایان نزدیک شده. اقلیم زمین به هم ریخته. زمین دیگر صبرش به لب رسیده. این را میتوان از توفانها و بلایای طبیعی فهمید. در این بین انسانها، به فکر فرار هستند. با هم سرنوشت انسانهایی را بخوانیم که...
کد رمان: 5000
ناظر: @Armita.sh
سطح: ویژه، رتبه دوم تراژدی
خلاصه: ساده عاشق شد که او را ساده دیدند، عذابش دادند و در آخر ضربهای مهلک بر اعتماد و اعتبارش زدند. میدانی رفیق؛ امان از دختری که عاشق باشد. دخترکِ دلداده همان برفی سیاه بود که عاشقانه ریخت بر جای جای زندگیاش. سرما و سیاهی پر کرد...
نام اثر:
همهچیز زیر سر من است
نویسنده:
حدیثه شهبازی
ژانر:
#اجتمایی #درام #عاشقانه
خلاصه:
گاهاً اتفاقاتی که از گذشته به ارث میمانند، رویای شیرین آدمی را به تاراج میکشانند اما... هیچچیز ناممکن نیست!
بانو دختر شادابی است که در مسیر جوانی خود عاشق میشود، درحالی که به عشق اعتقادی ندارد و فارق...
به نام حق
کد رمان: 4617
ناظر: Sinârä ๋࣭
تگ: مطلوب
خلاصه:
گذشته نمک میشود روی زخم، گریبان میگیرد از جنس خفگی، فکر اشغال میکند به شکلی طولانی و شبحگونه وارد ذهن میشود، میچرخد، میخندد، همه چیز را به هم میریزد و میرود. تو میمانی و این به هم ریختگی. و حال، گذشتهای که قدم به میدان...
بسم ربی
کد رمان: 4570
ناظر: @Raha~r
تگ: ویژه، رتبه اول تراژدی
خلاصه: هر کسی راه خودش را میرود و زندگی خودش را دارد؛ اما امان از کسانی که در قالب محبت خورهوار به جان زندگی آدمی میافتند و هستیاش را مبدل به نیستی میکنند.
رسالت اطرافیان زلفا، نابود ساختن زندگیست که زلفا آن را دوست دارد؛...