Zahra.rezai
تا قبل از اومدن و بودنت زندگی فقط یه چرخهٔ شب و روز بود؛ زندگیِ یه نفر میتونه در عینِ شلوغ بودن، از درون خلوت باشه، زندگیِ منم همین طور.
دیدی هر چیزِ شیرینی شروعِ سختی داره؟...
تو هم همون طور بودی..
آشناییمون با اخم و رنجیدگی بود..
الآن اما انگار با این واژهها غریبیم..
زندگی هنوزم همون چرخهٔ شب و روزه... ولی این تویی که بهش معنا میبخشی
تویی که میتونی من رو وادار کنی از قیدِ زمان آزاد باشم، لحظهها رو رها کنم و همه چیز رو با وجودت به فراموشی بسپارم :`)
امیدوارم که تا ابد توی چرخهٔ شب و روزِ همدیگه باشیم؛ حتی اگه ابد سر بیاد♡♡
تا قبل از اومدن و بودنت زندگی فقط یه چرخهٔ شب و روز بود؛ زندگیِ یه نفر میتونه در عینِ شلوغ بودن، از درون خلوت باشه، زندگیِ منم همین طور.
دیدی هر چیزِ شیرینی شروعِ سختی داره؟...
تو هم همون طور بودی..
آشناییمون با اخم و رنجیدگی بود..
الآن اما انگار با این واژهها غریبیم..
زندگی هنوزم همون چرخهٔ شب و روزه... ولی این تویی که بهش معنا میبخشی
تویی که میتونی من رو وادار کنی از قیدِ زمان آزاد باشم، لحظهها رو رها کنم و همه چیز رو با وجودت به فراموشی بسپارم :`)
امیدوارم که تا ابد توی چرخهٔ شب و روزِ همدیگه باشیم؛ حتی اگه ابد سر بیاد♡♡